[1- 2] براى آن كه ايمان آدمى چنان ژرف شود كه مسئوليتهاى خويش را در زندگى بتواند تحمل كند، ناگزير بايد از دو انگيزنده مدد گرفته شود: يكى شناختن و فهم آخرت است از آن جهت كه رستاخيزى در آن صورت مىگيرد و پاداش و كيفرى داده مىشود، و ديگرى نفس نكوهشگر (لوّامه) خود انسان است كه از درون جان بر انتقاد بر خود برمىخيزد و مانع آن مىشود كه در صدد ارتكاب گناه برآيد، پس مسئوليت آن ريشه اصلى است كه در آن انديشه قيامت و حقيقت نفس لوّامه با يكديگر رو به رو مىشود، و به همين جهت قرآن به آن دو در كنار يكديگر اشاره مىكند و به بحث در اين باره مىپردازد.لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ- سوگند به روز قيامت و سوگند به نفس لوّامه.»براى كلمه «قيامت» به عنوان تعبيرى از آخرت در اين جا تأثير نفسى خاص وجود دارد، از آن جهت كه بعث و رستاخيز انسان را در يكى از بزرگترين مناظر زندگى در آن هنگام كه از گودال گور براى حساب پس دادن و سزاى آن را ديدن برمىخيزد، به ياد شخص مىآورد. و اين برخاستن و قيام از آشكارترين تجلّيات زندگى است، چه هيچ چيز تا به صورت كامل پرداخته و تمام نشود، قيام نخواهد كرد.سخن درباره كلمه «لا» در سوگند ياد كردن پيش از اين گذشت، و خلاصه آن اين است كه معنى قسم و سوگند دارد، و آنچه پس از آن مىآيد به