تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 17 -صفحه : 456/ 429
نمايش فراداده

و آله- روايت شده است كه گفت: «هيچ روزى بر آدمى وارد نمى‏شود مگر اين كه در آن بانگ دهند كه: اى پسر آدم! من آفريده‏اى تازه‏ام، و در آن چه مى‏كنى بر تو گواهى خواهم داد، پس در من به انجام دادن كار خير بپرداز تا فردا درباره آن براى تو گواهى دهم، چه اگر من بروم ديگر هرگز مرا نخواهى ديد، و هر شب نيز مثل اين را مى‏گويد». «1»

[4] آيا اين را دريافته‏اى كه آن كس كه آسمان داراى برجها را آفريد، هيچ سوراخ و شكافى در آن به وجود نياورد، و روزى را براى مردمان قرار داد كه در آن گرد يكديگر جمع شوند و بر خودهاشان گواهى دهند، آيا چنان تصور مى‏كنى خداوند متعال انسان را بيهوده در دنيا رها كرده است كه به فساد بپردازد و بندگان مؤمن او را به صورتى بسيار زشت بكشد و سپس هيچ كيفرى به او ندهد؟ هرگز چنين نيست ...

قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ- مرگ بر خداوندان آن چاله (اخدود).»

كسانى كه در زمين چاله‏ها و گودالهايى به صورت نهرهاى پهن حفر كردند و آنها را از آتشى كه زبانه مى‏كشيد پر كردند.

بعضى گفتند كه: اين لعنتى ابدى است كه به ستمكاران مى‏رسد، و قتل و مرگ در اين جا كنايه از آن است.

بعضى ديگر گفتند: بلكه آن اشاره به خود ستمكاران است كه عملا كشته شدند، زيرا كه شعله آتش از گودالهايى كه كنده بودند بيرون آمد و آنان را سوزاند يا شايد پس از آن به طريقى ديگر كشته شدند.

آنچه مهم است اين است كه آنان از عذاب آخرت رهايى نخواهند يافت، هر چند در دنيا چند روزى به ايشان مهلت داده شده باشد، چه نظام آفرينش مبتنى بر اساس عدالت و دادگرى است، و هيچ ستمگرى نمى‏تواند از مسئوليت تبهكاريهاى خود بگريزد.

1- القرطبى، ج 19، ص 284.