بازگشتن و منصرف شدن، و اصل سبح از تقلّب و گشتن و زير و رو شدن است و سابح در آب (شناگر) به همين سبب چنين ناميده شده است.
از همه بريدن و به خدا پيوستن، و اصل آن از بتلت الشيء به معنى بريدن آن چيز است.
الكثيب ريگ فراوان روى هم انباشته است.
هلت الرمل اهيله هيلا فهو مهيل، به معنى آن است كه چون قسمت زيرين ريگ انباشته حركت داده شود، قسمت بالايى آن فرو مىريزد.
هر سنگينى وبيل است، و از آن است كلأ مستوبل، كه خوراك مايه تخمه و ناگوار به سبب سنگينى آن است و از آن است الوبل و الوابل به معنى باران دانه درشت، و نيز از آن است وبال به معنى آنچه بر نفس گران باشد و الوبيل عصاى ضخيم را گويند.
[1] يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ اى خود را به گليم يا روپوش پوشانده.»
مفسّران در كنار اين آيه توقف فراوان داشته، و درباره معنى متزمّل اختلاف فراوان با يكديگر پيدا كردهاند يكى از ايشان گفته است: معنى متزمل يعنى پوشيده شده به عباى پيامبرى و تحمل كننده بار سنگين آن است، «1» و علّامه طباطبائى بر اين نظر تعليقى نوشته و گفته است: گواهى بر آن نداريم، «2» و در
1- تفسير مجمع البيان، ج 10، ص 377 از عكرمة. 2- تفسير الميزان، ج 20، ص 60.