تفسیر هدایت جلد 17
لطفا منتظر باشید ...
«كشّاف» چنين آمده است: رسول اللَّه (ص) شب با قطيفهاى خود را پوشانده به خواب مىرفت، و او را آگاه كردند كه داشتن چنين وضعى براى خواب مخصوص كسانى لا ابالى است كه هيچ امرى براى آنان اهميت ندارد «3» و در الدّر المنثور از جابر روايت شده است كه گفت: افراد قريش در دار النّدوه گرد آمدند و گفتند:اين مرد را به نامى بناميد تا مردمان از گرد او پراكنده شوند، گفته شد: كاهن، گفتند: كاهن نيست گفته شد: مجنون، گفتند: مجنون نيست گفته شد:جادوگر، گفتند: جادوگر نيست گفتند: سبب بريدن دوست از دوستش مىشود، و سپس جمعيت پراكنده شد چون خبر آن به پيامبر (ص) رسيد، لباس خود را پوشيد و خود را با آن پوشاند «4» و گفتهاى آن است كه اولين بار كه جبرييل را ديد از ترس خود را در لباس مخفى كرد تا آن گاه كه با او انس پيدا كرد. به اين خطاب در آغاز وحى خوانده شده است كه چيزى را از طرف خدا به مردمان ابلاغ نكرده بود، سپس با الفاظ «نبى» و «رسول» در معرض خطاب قرار مىگرفت. «5»پيش از بيان رأى خودمان درباره اين آيه كريمه، بعضى از ملاحظات را درباره قسمتى از نغزها و آراء درباره آن نقل مىكنيم: اين كه زمخشرى در تعليق خود عبارات (يهجّن ... لا يهمه امر ... لا يعنيه شأن) داشتن چنين وصفى براى خواب مخصوص كسانى لا ابالى است كه هيچ امرى براى آنان اهميت ندارد، از لحاظ معنى شايسته مقام حبيب اللَّه و گزيده پيامبران او و معصوم بودن و تا آن حد اهتمام درباره امر رسالت داشتن كه نزديك بود خود را براى آن هلاك كند، و تحمل آزار كردن تا آن اندازه كه پروردگار سبحانه و تعالى او را چنين خطاب كرد:طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى به هيچ وجه نيست. «6»به همين گونه آنچه در الدر المنثور آمده و بنا بر آن پيامبر (ص) از گفته