و سنّتهاى تغيير خطا كرده است. مگر نمىخواهى ساختمان حق را بر ويرانههاى باطل كنى؟ اگر چنين است، بايد بدانى كه در مبارزهاى ريشهدار با باطل به همه گونه اشكال و امتدادهاى آن پرداختهاى ... و همچنين با نظام فاسد، و با طاغوت تسلط يافته، و با فرهنگ مورد پسند، و با تبليغات تحذير كننده، و با پرورش فاسد، و با پيوستگيهاى تنشدار ميان مردمان ... و در يك كلمه، با عقب ماندگى اجتماع فاسدى كه مىخواهى به درمان آن بپردازى، پس ناگزير مىبايستى چشم به راه واكنشها و فشارها و چالشهاى پى در پى تمركز يافته در راه راست بوده باشى.
در آن هنگام كه آتش مبارزه افروخته مىشود، و مرحله به مرحله چالشها و فشارها افزايش مىيابد، عامل مكتبى (خواه فرد باشد و خواه نهضت) در برابر اختيار يكى از دو راه قرار مىگيرد: شكست خوردن يا ايستادگى كردن، و گزينه اصيل او استقامت و پايدارى است، پس در چنين صورت واجب است كه براى پروردگار خويش صبر كند، كه اين صبر را چند معنى است:
اين كه تنها براى خدا چنين كند، و چيزى جز رضايت و پاداش او نخواهد.
آن كه بر حق تا هنگام ملاقات پروردگار خويش استوار بماند، چنان كه خداوند متعال گفته است: وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ- و پروردگار خويش را بپرست تا به يقين دست يابى». «34» پس صبر، چنان كه آن كسان كه شكست خوردن و بازگشت خويش را از مبارزه پسنديدهاند گمان مىكنند، حدّى ندارد، و مؤمن بايد چندان صبر كند تا به ملاقات پروردگار خويش نايل شود.
آن كه لازم است پس از پرداختن به كارى كه بر عهده گرفته است، براى رسيدن فرمان پروردگارش صبر كند و به قضاى او تسليم شود، و سپس كار را به پروردگار خويش واگذارد تا هر گونه كه خواهد آن را تقدير كند، و معنى تسليم شدن به خدا و تفويض كارها به او همين است و آن درجه والايى از يقين است كه
34- الحجر/ 99.