جاهليان چندان متأثر شد كه خود را در لباس خويش پوشاند و مخفى كرد، شايسته مقام او نيست! اما آنچه گفته شده است كه رسول اللَّه (ص) از ترس خود را مىپوشاند يا اين كه پس از نخستين ديدار با جبرييل به خانه خديجه رفت و گفت:
(زمّلونى زمّلونى ... دثّرونى دثّرونى) هر چه بيشتر از طبيعت پيامبران و شخصيت سيد بزرگ ايشان- صلوات اللَّه عليهم- دور است.
سبب اين است كه در آن صورت شكّى در درستى رسالت و اتصال به خدا در نزد او (ص) وجود پيدا مىكند كه اين متناقض با گفته خداى متعال درباره او است: وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَيْطانٍ رَجِيمٍ. «7»
آنچه به نظر من مىرسد، اين است كه كلمه «المزّمّل» احتمالا يكى از دو معنى زير را دارد:
آنچه عكرمه به آن اشاره كرده و احتمال آن داده است كه مقصود از آن تحمل دشواريهاى پيامبرى بوده است، بدان سبب كه متصدى امر رسالت و مسئوليت ايجاد تغييرى در اجتماع بيش از هر كس به قيام شبانه نيازمند است تا از آن روح ايمان و اراده مستقيم ماندن بر راهى كه آكنده از سختيها و چالشها است، در وى تقويت شود. در المنجد آمده است كه: زمل زملا الشيء: حمله، آن را حمل كرد ازدمل الحمل، يعنى بار را يكباره حمل كرد، و الزّمل يعنى بار. «8»
آن كه لباس يا پوشش بر او به صورتى قرار گرفته است كه حال پيامبر (ص) را در آن هنگام كه اين آيات بر وى نازل مىشد مجسم مىسازد، كه اين ظاهر لفظ است، و از خطاب با اين كلمه دو فايده حاصل مىشود:
نشانهاى از مهربانى و عطوفت و دلالت بر نزديكى رسول به پروردگارش در آن هنگام كه با چنين تعبير رايج ميان دوستان طرف مخاطبه واقع
7- التّكوير/ 23/ 25. 8- المنجد، ماده زمل. [.....]