داخل خاك كنند و بر ظرف بمالند، و بعضى به خاك تنها اكتفا مىكنند، احوط جمع است به آن كه اول به خاك تنها بمالند، ديگر به گل بمالند بعد از آن اگر به آب قليل شويند دو مرتبه بشويند، و اگر به آب روان يا كر بشويند يك مرتبه كافيست. و آن كه گفته است در آخر كه خشك كنند در حديثى نديدهام، و ظاهر آنست كه صدوق حديثى ديده باشد در خشك كردن و خشك كردن اولى است اگر به آب قليل شسته باشند، و بعوض خاك چيزى ديگر صحيح نيست هر چند تأثيرش بيشتر باشد، مثل ريزه آهن چون نص در خاك وارد شده است، و اين حكم مخصوص سگ است، اما خوك و كافر اين حكم را ندارند، و بعضى خوك را ملحق به سگ گردانيدهاند بواسطه اخوت و بطلانش ظاهر است.
(و امّا الماء الآجن فيجب التّنزّه عنه الّا ان يكون لا يوجد غيره)(1)
و اما آبى كه خود به خود گنديده باشد پس واجبست اجتناب از آن نمودن در وضو و غسل، مگر آن كه آبى ديگر بهم نرسد كه در آن صورت وضو و غسل به آن مىتوان كردن.
و شيخان بسند حسن كالصحيح از حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله عليه) روايت كردهاند كه حضرت فرمودند كه به آب گنديده وضو مىتوانى ساخت مگر آن كه آبى ديگر بهم رسد كه در اين صورت از آن گنديده اجتناب كن. و ظاهر خبر استحبابست، و صدوق وجوب فهميده است، و ممكن است كه مراد او استحباب مؤكد باشد، و اين اطلاق در عرف قدماء شايع است، و نمىتوان حمل كردن بر متغير به نجاست زيرا كه به نجس در حال ضرورت وضو نمىتوان ساخت به اجماع، و حديث إناءين مشتبهين نيز شاهد است.
(و لا باس بالوضوء بماء يشرب منه السّنّور و لا باس بشربه)(2)
و باكى نيست وضو ساختن از آبى كه گربه از آن خورده باشد، و باكى نيست كه آن آب را بخورند.