موسى اين سؤال كرده باشد چنانكه منقولست كه چنين بود، و ليكن چون سند اين نقل ثابت نيست بعنوان صحيح بلكه از مشايخ شنيدهام بنا بر اين بر سبيل احتمال ذكر كردم.
و وجهى ديگر ذكر كردهاند كه ممكن است كه حضرت موسى خواهد كه باين وسيله رتبه خود را بيابد كه آيا از مقربانست يا از دوران، و جواب مجمل شنيد كه همان در ميان خوف و رجا باشد، و اين وجه وجيهتر است و اللَّه تعالى يعلم. و باقى حقايق و معارفى كه از اين اخبار مفهوم مىشود به فكر تو گذاشتيم كه از اين مقالات پى به آنها برى با تضرع و زارى از جناب اقدس الهى، از آن جمله تفكر كن در عنايات الهى كه مىخواهد كه بنده در بيت الخلايى ياد او نباشد گاهى باين نوازشها او را مىنوازند، و گاهى ملايك را مىفرمايند كه سر ترا به زير افكنند و بگويند كه نظر كن به آن چه از تو بيرون آمده است از طعامهاى لطيف و شرابهاى لذيذ كه بمجرد چند ساعت مصاحبت تو چنين گندى بهم رسانيده كه تصور آن نمىتوان كرد.
باز مىگويند به او كه اى فرزند آدم تو هميشه مصاحب يكمن از فضلات خبيثه هستى كه اگر اندكى بر رخت تو باشد در نظرها چنان بىاعتبار مىشوى كه مدت العمر هر كه آن را ديده باشد نمىخواهد كه با تو همنشينى كند، و تفضل الهى را ملاحظه كن كه اين فضلات با اين تعفن را چنان كرده است كه گند آن ظاهر نشود با آن كه حايل آن را پوستى كرده است، و اگر در غير شكم باشد هيچ چيز حايل آن نمىتواند شد با آن كه اينها چيزهاى سهل است. آن صفات ذميمه كه در تو مخزون است به صد هزار مرتبه از اينها گنديدهتر است و آثار آن گندها نزد علماى ربانى ظاهر است، و ليكن ستاريت الهى از ايشان نيز مخفى ساخته است به آن كه ايشان را مشغول خود گردانيده كه به ديگرى نپردازند.
باز تفكر كن در آن كه اخس حيوانات كه سگ و خوك است فضله آنها