جهنم مىشود اما به بهشت نمىرساند. و اكثر علما را اعتقاد آنست كه به بهشت مىرساند اما به درجات عاليه بهشت نمىرساند چنانچه عمل مقبول آدمى را به مراتب عاليه و سعادات غير متناهيه فايز مىگرداند و آن پنج ديگر چنيناند. و ظاهر كلام صدوق آنست كه نماز اينها نيز صحيح نباشد.
و جمعى از علما را اعتقاد آنست كه زن ناشزه و غلام گريخته اگر در اول وقت نماز كنند نماز ايشان صحيح نيست بلكه غلام مىبايد كه در آن وقت به نزد آقا برگردد پس توقف بواسطه نمازش در اول وقت مشروع نيست و توقف جزو حقيقت صلاة است، و هم چنين زن ناشزه يا كسى كه دينى در ذمه او باشد و قدرت بر دادن آن داشته باشد و ندهد، يا نجاستى در مسجدى ببيند و قدرت بر ازاله آن داشته باشد، يا ظالمى بر مظلومى ستم نمايد و او قادر بر رفع ستم آن باشد.
و هم چنين هر جا كه يكى از واجبات مضيقه يا موسعه جمع شود و آن را نكند و نماز كند در فراخى وقت نمازش باطل است و در تنگى وقت صحيح است، و دليل اين مسأله عقلى است كه امر به شىء نهى از ضد خاص آنست، و يا امر به ضدين بحسب عقل قبيح است و نزد بنده دليل آن تمام نيست اما اگر در جميع اينها واجب مضيق را مقدم دارد بىدغدغه است و اللَّه تعالى يعلم.
(و تارك الوضوء ناسيا متى ذكر فعليه ان يتوضّأ و يعيد الصّلاة)(1)
و كسى كه بىوضو نماز كرده باشد از روى فراموشى نماز او باطل است و واجبست كه اعاده نماز كند چون گذشت كه نماز بىطهور صحيح نيست و گذشت كه تارك وضو نمازش مقبول نيست يعنى صحيح نيست پس اعاده واجب باشد، مع هذا اجماع مسلمانانست كه اعاده واجبست اگر وقت باشد، و قضا واجبست اگر وقت بيرون رفته باشد. و اخبار صحيحه در اين باب بسيار است و خواهد آمد در اين باب و در باب نماز قضا و چون خوف توهم عقوبت