(1) و از آن حضرت (صلوات الله عليه) سؤال كردند از شخصى كه بخواب رود نشسته آيا بر او وضو واجبست حضرت فرمودند كه بر او وضو واجب نيست مادامى كه نشسته است و پاها را دراز نكرده است.
و شيخ طوسى نيز حديث مجهول الحالى را نقل كرده است قريب باين و على اى حال حمل مىبايد كرد بر آن كه شعورش باقى باشد و اظهر حمل آنست بر تقيه چون عامه خواب را ناقض نمىدانند فى نفسه بلكه به اعتبار حدث ناقض مىدانند و تا اين كس ضبط خود كرده است و نشسته است حدثى از او صادر نمىشود و چون پاها دراز كرد قوت ما سكه ضعيف مىشود و حدث بيرون مىآيد و تجربه شاهد است بر خلاف اين.
مع هذا زياده از ده حديث صحيح و از احاديث موثقه و حسنه و قويه بسيار دلالت مىكنند صريحا بر آن كه هر گاه مزه خواب را بيابد و شعورش زايل شود وضوى او باطل مىشود در هر حالى كه باشد خواه در ركوع، و خواه در سجود، و خواه در راه رفتن بلكه بسيار كم است در مطلبى از مطالب فقهى كه اين مقدار حديث در آن وارد شده باشد.
و تعجب از صدوق دارم كه با احاديث متواتره چگونه عمل باين حديث ضعيفى كه ظاهر است كه تقية وارد شده است كرده است، و اگر بر عكس مىبود جا داشت كه عمل بحديث ضعيف اينجا كند و آن احاديث را طرح كند و بر تقديرى كه احاديث آن طرف نيز متواتر باشد البته آنها را حمل بر تقيه لازم است چون موافق عامه است.
و احتمال دارد كه اعتقاد بحديث زراره داشته باشد كه در اول باب ذكر كرده است و اين را نقل كرده باشد از جهت عمل به آن در حال تقيه چنانكه بسيار چنين كرده است و خواهد آمد.
(و قال ابو جعفر (صلوات الله عليه) ليس فى القبلة و لا المباشرة