عوف روايت كرده است كه گفت مقرر چنين بود كه هر فرزندى كه حق سبحانه و تعالى كرامت مىكرد ما را به خدمت حضرت سيد المرسلين (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مىبرديم تا آن حضرت از جهت او دعا كند پس چون مروان بن حكم را به خدمت آن حضرت بردند حضرت فرمودند وزغ بن وزغ ملعون بن ملعون.
و كلينى نيز قريب باين را از زراره از حضرت امام محمد باقر (صلوات الله عليه) روايت كرده است بسند كالصحيح.
(و قال بعض مشايخنا انّ العلّة فى ذلك انّه يخرج من ذنوبه فيغتسل منها)(1)
و بعضى از مشايخ و استادان ما مىگفتند كه علت غسل آنست كه هر كه وزغ را مىكشد از گناهان بيرون مىآيد پس غسل مىكند بمنزله غسل توبه كه چون به توبه پاك مىشوند غسل مىكنند چنانكه خواهد آمد هم چنين قاتل وزغ از گناهان بيرون مىآيد.
و ظاهرا حديثى بر اين معنى داشته باشند، و از مشايخ شنيدهام كه كسى كه وزغ را به يك ضربت بكشد هفتاد حسنه دارد و اگر بدو ضربت بكشد يك حسنه دارد از جهت قوت ايمان و ضعف آن، و چون مشايخ صدوق در آن زمان اظهار اين معنى نمىتوانستند كرد به رمز حرف مىزدند هر چند زمان خلفاى بنى عباس بود و ايشان با بنى اميه بد بودند اگر اين سخنان را علماى سنيان مىگفتند ضرر نداشت اما اگر شيعه مىگفتند آزار مىرسانيدند.
چنانكه مولانا سعد الدين ذكر كرده است لعن يزيد و اصحاب او را و لعن هر كس كه با اهل بيت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) بد كردهاند و بعد از آن ذكر كرده است كه چرا بعضى از علما منع كردهاند از لعن ايشان تا تعدى نكند بأعلى پس اعلى و مرادش از اعلاى اول معاويه است و از ثانى ثلاثه و اظهار كرده است كه ايشان اولايند به لعن از جهت آن كه بناى ظلم را أولا ابو بكر و عمر گذاشتند در غصب حق امامت و فدك و ميراث و شهادت حضرت فاطمه و