لوامع صاحبقرانی

محمدتقی مجلسی

جلد 1 -صفحه : 712/ 573
نمايش فراداده

اراده مباهله فرمودند با نصاراى نجران بامر الهى كه فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ (1) يعنى اگر بعد از آن كه حقرا به دلايل بر ايشان ظاهر ساختى با تو مجادله نمايند بگو با ايشان كه با شما مباهله مى‏كنيم به آن كه ما پسران خود را مى‏خوانيم كه بيايند و شما پسران خود را، و ما زنان خود را و شما زنان خود را و ما كسانى را مى‏خوانيم كه بمنزله جان ما باشند شما نيز ايشان را مى‏خوانيد و بعد از آن نفرين مى‏كنيم و لعنت الهى را بر كسى مى‏كنيم از ميان ما و شما كه دروغ گو باشد و بعد از آن كه چنين مقرر شد روز ديگر حضرت سيد المرسلين (صلّى الله عليه وآله وسلّم) عبايى بر دوش گرفتند و حضرت امير المؤمنين و فاطمه زهرا و حسنين را (صلوات الله عليهم) داخل عبا كردند و ام سلمه و عايشه بروايت سنيان خواستند كه داخل شوند حضرت نگذاشت و از اين آيه معلوم شد كه حضرت امير المؤمنين بمنزله جان پيغمبر است و در جميع كمالات بغير از نبوت با آن حضرت شريك است چنانچه اخبار متواتره عامه و خاصه بر اين معنى شاهد است پس آن حضرت با اين حال متوجه صحرا شدند از جهت مباهله چون صد و پنجاه كس از علماء نصارى آمده بودند و اين معنى را مشاهده نمودند با خود گفتند كه اگر محمد نفرين كند يك نصرانى بر روى زمين نخواهد ماند چون بر ما ظاهر ساخت پيغمبرى خود را همگى، به تضرع و زارى به خدمت آن حضرت آمدند و استقاله كردند از آن عهد كه يا رسول اللَّه ما با تو مباهله نمى‏كنيم بر ما رحم كن و از آن عهدى كه كرديم برگرد حضرت فرمود كه برگشتم و با شما جنگ مى‏كنيم گفتند طاقت جنگ تو نداريم يا چون بر تو شمشير كشيم هر گاه به مباهله راضى نشويم به جنگ چون راضى خواهيم شد؟ حضرت فرمود كه پس‏

(1). آيه 54- سورة آل عمران.