كه اين كس غافل مىشود و اعتقادش آنست كه وقت داخل شده است در اين صورت ظاهرا صحيح باشد اگر قدرى در وقت واقع شود خصوصا هر گاه يك ركعت واقع شود در وقت اما اگر بظن دخول وقت داخل شود در نماز پس اگر اين ظن او را از گفته دو عادل به همرسيده باشد يا مؤذن عادلى اگر چه يكى باشد بر مذهب مشهور اين صورت نيز بد نيست اما اگر آفتاب يا ستاره را ملاحظه نمايد و خوب ملاحظه نكند و او را ظنى به همرسيده نماز كند مشهور بطلان نماز است اگر چه همه در وقت واقع شده باشد چون علم بدخول وقت مىبايد و در حال نماز نداشته است و احوط در همه صور آنست كه احتياطا آن نماز را اعاده كند و احتياط عظيم در دين آنست كه تا علم بهم نرساند بدخول وقت نماز نكند و ظاهرا عوام را كافى باشد آن كه به بينند كه عادلى نماز مىكند خصوصا هر گاه مجتهد باشد و اگر عامى نيز سعى نمايد تا عارف شود به وقت احوط است با امكان و اللَّه تعالى يعلم.
(و ساله سماعة بن مهران عن الصّلاة باللّيل و النّهار اذا لم تر الشّمس و القمر و لا النّجوم فقال تجتهد رأيك و تعمد القبلة جهدك يا بجهدك)(1)
چنانكه در بعضى از نسخ است و هم چنين تجهد و تعمّد در بعضى از نسخ و بسند موثق كالصحيح منقولست از سماعه كه گفت سؤال كردم از آن حضرت (صلوات اللَّه عليه) از اوقات نماز در شب و روز يا از قبله يا از هر دو هر گاه آفتاب و ماه و ستارگان ظاهر نباشد عمل بچه چيز كنند حضرت فرمودند كه اجتهاد مىكنى برأى و ظن خود و قصد مىكنى بجهد خود و باين حديث عمل كردهاند علما در قبله چون مؤيّد است به احاديث ديگر كه خواهد آمد و قرينه لفظ قبله است و آن كه مشايخ ثلاثه اين حديث را در وقت نقل كردهاند ظاهر مىشود كه ايشان فهميدهاند كه اعم است از وقت و قبله و در دخول وقت