قريش را اختيار كرد و از يكى باز هر چه خواست كرد و شش يا هفت قرآن نوشت و به اطراف عالم فرستاد و فرمود كه هر قرآنى كه غير قرآن او باشد بسوزانند منقول است كه چهل هزار قرآن را سوختند.
و از آن جمله قرآن عبد اللَّه بن مسعود را طلبيد و او نمىداد كه من اين قرآن را مكرّر بر حضرت سيّد المرسلين خواندهام تا او را آن قدر زدند كه فتق كرد و قرآن او را نيز گرفتند و سوختند، و در محضرى كه صحابه نوشتند و استفتاء نمودند كه شخصى كه اينها كند واجب القتل هست يكى از اعمال قبيحهاش سوختن قرآنها بود خصوصا قرآن ابن مسعود كه در صحاح ستّه احاديث بسيار در فضيلت او نقل كردهاند و اكثر قراء سند قرائت را بعبد اللَّه مىرسانند و همه فتوى دادند و او را كشتند و از جمله مفتيان قتل عايشه بود كه مكرّر مىگفت:
اقتلوا نعسلا [نعثلا] قتل اللَّه نعسلا [نعثلا]
و بعد از قتل دعوى خون او بر حضرت امير المؤمنين مىكرد و شانزده هزار نفس از صحابه را به كشتن داد.
و محتمل است كه مراد اين باشد كه ثوابش ثواب فريضه است يا نافله و محتملست كه مراد اين باشد كه از آيه وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ ظاهر شده است كه مواضع سبعه را بر زمين گذارند و از سنت آن حضرت (صلوات اللَّه عليه) ظاهر شد كه مىبايد بر سنگ يا خاك يا نبات باشد و بنا بر اين وضع اول از قبيل وضع مساجد خواهد بود اگر چه بر ثوب باشد صادقست كه سر بر زمين گذاشته است و اين معنى به عبارت كلينى اقربست و على أيّ حال شك نيست در ميان خاصه و عامه كه حضرت سيّد المرسلين بر همه جا سجده نمىكردهاند و از برگ درخت خرما از جهت آن حضرت سجاده صغيره ساخته بودند كه با خود مىداشتهاند از جهت محل سجده جبهه.
چنانكه در صحاح عامه منقولست از ميمونه زوجه حضرت سيّد المرسلين