لوامع صاحبقرانی

محمدتقی مجلسی

جلد 3 -صفحه : 610/ 585
نمايش فراداده

سبز است و حق سبحانه و تعالى آن جامها را منوّر گردانيده است و ايشان بر دو طرف اين نهر سير مى‏كنند در ميان كشتيها و تماشا كنند حوران و غلمان را كه در اين كنارها ايستاده باشند يا آن كه گاهى در ميان كشتى سير كنند و گاهى در كنار اين نهرها.

گفتم اين نهر چه نام دارد گفت جنة المأوى يعنى نهر جنة المأوى چون اين نهر در آنجاست يا از آنجا مى‏آيد گفتم آيا در ميان اين جنّت جنّتى ديگر هست گفت بلى جنّت عدن يعنى بستان اقامت كه هر گز از آنجا بيرون نروند چنانكه جنّت المأوى نيز باين اعتبار مى‏نامند كه جاى با دوام ايشان است و اين جنّت عدن در ميان همه جنّتهاست و اما جنّت پس حصار آن ياقوت سرخست و سنگ ريزه آن مرواريد است و در بعضى نسخ حصباؤها با با است و در بعضى بدون با است و هر دو به يك معنى است گفتم آيا در اين جنّت يا در ميان جنّتها جنّتى ديگر هست گفت بلى جنّت الفردوس است گفتم با روى آن از چه چيز است گفت رحمت خدا بر تو باد دست از من بدار كه ستم كردى بر دل من و در بعضى از نسخ حيرت علىّ قلبى است يعنى از بس كه امثال اين سؤالها كردى دل من حيران شد ديگر نخواهم دانست كه چه چيز در جواب بگويم و در امالى مصحّح حبرت علىّ قلبى است يعنى دلم منوّر شد و متوجّه آن عالم شده است متوجّه اين جانب نمى‏تواند شد يا دلم را مجروح ساختى يا سياه كردى كه از مقام قرب الهى به گفتگوى بهشت و اوصاف بهشت در آمدم پس من گفتم بلكه تو با من چنين كردى كه مرا عاشق بهشت كردى و اوصاف آن را تمام نمى‏گويى و در امالى مصحح لفظ قلت در اينجا نيست و در اكثر نسخ فقيه هست و ظاهرا سهو نساخ است دست از تو بر نمى‏دارم تا تمام كنى از جهت من صفت جنّت الفردوس را و آن كه حصار آن‏