لوامع صاحبقرانی جلد 3
لطفا منتظر باشید ...
ثمّ قال النّجا النّجا الوحا الوحا الرّحيل الرّحيل العمل العمل و إيّاكم و التّفريط و إيّاكم و التّفريط ثمّ قال و يحكم اجعلونى فى حلّ ممّا فرّطت فقلت له أنت في حلّ ممّا فرّطت جزاك اللَّه الجنّة كما ادّيت و فعلت الّذى يجب عليك ثمّ ودّعنى و قال اتّق اللَّه و ادّ إلى أمّة محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) ما ادّيت إليك فقلت افعل ان شاء اللَّه فقال استودع اللَّه دينك و أمانتك و زوّدك التّقوى و اعانك على طاعته بمشيّته)(1)اما درى كه بزرگتر از همه درهاست پس داخل مىشوند از آن در بندگان شايسته درگاه الهى و ايشان جمعىاند كه ترك كردهاند دنيا و محبت آن را و پرهيزكارانند از شبهات چه جاى محرمات و هميشه راغبند به جانب اقدس الهى و بذكر و فكر اويند و انيس و جليس حق سبحانه و تعالىاند گفتم حق سبحانه و تعالى ترا رحمت كناد چون ايشان داخل بهشت مىشوند چه كار مىكنند گفت سير مىكنند بر كنار دو نهر و در آب صافى و در امالى بسيار مصحح كه قريب بزمان مصنف نوشته شده و جمعى كثير از فضلا بدرسه آن را خواندهاند و تا غايت چنين كتابى باين تصحيح نديدهام و از اين نسخه ظاهر مىشود كه محدثان علماى ما چه مقدار سعى مىنمودهاند در تصحيح كتب در اين نسخه و ساير نسخ امالى فى مصافّ است يعنى سير ايشان بر كنار دو نهر است كه محل صفوف ملائكه و حوران و غلمان خواهد بود و مىنشينند در كشتيها از ياقوت كه پا روى آن از مرواريد باشد و پا رود و چوبست كه ملاحان به آن دو چوب كشتى را مىرانند و در آن كشتيها فرشتگان باشند از نور و جامهاى سبز تيره يا خوش آينده پوشيده باشند و ظاهر اين ملائكه حوران و غلمان باشند چون ايشان نيز از جمله فرشتگانند يا طايفه ديگر باشند گفتم حق سبحانه و تعالى ترا رحمت كناد آيا نور سبز مىباشد گفت جامها