بابى ست در علت واجب شدن پنج نماز در پنج وقت و چون جزم به صحت اين اخبار نيست اكثر علما اينها را نكته بعد از وقوع مىدانند و علتش را بر تقدير صحة حق سبحانه و تعالى مىدانند و كسانى كه خازنان وحى الهىاند و محتمل است كه در واقع اينها صحيح باشد و علّت باشد ليكن جزم به طرفين نمىبايد كرد و اگر اين اخبار صحيح باشد نيز جزم به عليّت نمىتوان كرد چون اكثرش را اهل كتاب از يهود و نصارى سؤال كردهاند و ممكن است كه حضرات نبى و ائمه (صلوات اللَّه عليهم) موافق آن چه در كتب ايشان است جواب فرموده باشند تا سبب اسلام ايشان شود چون اكثر اوقات سبب اسلام ايشان همين بوده است و بنا بر اين ماول خواهد بود كه آن چه نزد شماست چنين است و اگر چه بعضى اوقات چنين مىفرمودهاند كه آن چه نزد شماست اين است و آن چه موافق واقع است و نزد ماست اين است مجملا ايشان حكماى الهىاند در هر جا آن چه موافق حكمت بوده است سخن مىفرمودهاند و محمد بن يعقوب كلينى و شيخ طوسى رضى اللَّه عنهما كم ذكر كردهاند اينها را يا از جهت عدم صحت به اعتقاد ايشان يا از جهت عدم فايده معتدٌّ بها بلكه آن چه ضرور است آنست كه بدانند كه هر چه خدا كرده است وجهى دارد البته.
علت وجوب پنج نماز
(روى عن الحسن بن علىّ بن ابى طالب (صلوات اللَّه عليهما) انّه قال جاء نفر من اليهود إلى النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فساله اعلمهم عن