(و سال المعلّى بن خنيس ابا عبد اللَّه (صلوات اللَّه عليه) عن الصّلاة على القفر و القير فقال لا باس به)(1)روايت كرده است شيخ در صحيح از معاوية بن عمار كه گفت سؤال كرد معلّى بن خنيس از حضرت امام جعفر صادق (صلوات اللَّه عليه) و من نزد آن حضرت بودم از سجده كردن بر قفر بضم قاف و آن قير پخته است كه بعمل آوردهاند و خاكستر داخل آن كردهاند و بر قير كه اعمّ است از خام و پخته پس حضرت فرمودند كه باكى نيست و در تهذيب عن السجود على القفر است و چون مخالفت دارد با احاديث ديگر شيخ حمل كرده است بر تقيه يا ضرورت اما بنا بر اين نسخه مخالفت ندارد زيرا كه نماز كردن بر آن لازم ندارد سجده كردن بر آن را و ظاهرا سهو از نساخ شده باشد.ديگر آن كه اين حديث را شيخ از كتاب حسين بن سعيد نقل كرده است و او از كتاب معاوية بن عمار بواسطه نضر از محمد بن ابى حمزه پس مناسب اين بود كه صدوق از معاوية ابن عمار نقل كند مگر آن كه در كتاب معلى نيز بوده باشد اگر چه بعيد است مع هذا از معاويه نيز روايت كرده است و ظاهرا آن روايت ديگر باشد از معاويه و على اى حال روايات بر جواز وارد شده است و در باب نماز در كشتى خواهد آمد و اظهر جواز است و احوط ترك است مگر در حالت ضرورت.(و سال الحسن بن محبوب ابا الحسن (صلوات اللَّه عليه) عن الجصّ يوقد عليه بالعذرة و عظام الموتى ثمّ يجصّص به المسجد أ يسجد عليه فكتب اليه بخطّه (صلوات اللَّه عليه) انّ الماء و النّار قد طهّراه)(2)و به اسانيد صحيحه منقولست از حسن كه گفت سؤال كردم در عريضه كه به خدمت حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا (صلوات اللَّه عليه) نوشتم بودم از گچى كه آن را مىپزند از عذره آدمى و استخوان مردگان حيوانات يا اعم و بعد از آن