حلّه و چند شهر ديگر امان مىخواهد، هولاكو مىپرسد كه چگونه جرأت كرديد و از خليفه بغداد در امان خواستنِ از من نترسيديد، اگر من مغلوب شوم و برگردم شما چه مىكنيد؟ سديدالدين در جواب مىگويد: امام ما اميرالمؤمنين على عليه السلام در جملاتى اوصاف سپاهيانى پيروزمند را ذكر مىكنند، آن اوصاف با اوصاف شما همآهنگى دارد. سپس سديدالدين همه خطبه حضرت را مىخواند و در نهايت، هولاكو اماننامهاى به نام ايشان مىنويسد؛ بنابراين، اين عالِم مسلمان با وجود خطر كشته شدن به دست هولاكو، به خاطر مصلحتى بزرگ (جلوگيرى از يورش دشمنان) خطر را بر خود هموار كرده و براى امان نزد هولاكو مىشتابد.
تقىالدين حسنبن داود حلّى، رجالى مشهور قرن هفتم و ازشاگردان بنام محقق در فقه و اصول بوده است. در اجازات، وى را سلطان اديبان و تاج محدثين و فقها خواندهاند. وى علاوه بر اينكه در علم رجال از مشهورترين و آگاهترين عالمان عصر خويش بوده در ادبيات، منطق، حديث، فقه و اصول نيز استادى ماهر به شمار مىرفته است. در شعر به حدى مهارت داشته كه كتاب تبصره علامه را به صورت شعر درآورده و نام اين اثر را «الجوهرة» گذاشته است. از معروفترين اثر ايشان كتاب رجال است كه به «رجال ابنداود» شهرت دارد. ايشان در سال 647 هجرى متولد شد و سرانجام در سال 740 هجرى دار فانى را وداع گفت.
عزالدين حسنبن ابىطالب يوسفى آبى معروف به فاضل آبى از شاگردان مشهور محقق و علامه حلّى بود1. علامه بحرالعلوم در كتاب رجالى خود وى را محققى با فقاهت بسيار قوى معرفى مىكند. وى كه اهل روستايى نزديك شهر ساوه به نام «آوه» بوده، بعد از اينكه از حوزه حلّه و عظمت آن مطلع گشت رنج سفر و غربت را بر خود هموار كرده و براى تحصيل علوم اسلامى به حلّه مىرود. ايشان در حلّه بعد از تحصيل علوم مقدماتى، توفيق
1. سيدمحسن امين، اعيان الشيعه، ج4، ص631، و شيخ آقا بزرگ تهرانى، طبقات اعلام الشيعه، ج7، ص 38.