اندیشه سیاسی محقق حلی

روح الله شریعتی

نسخه متنی -صفحه : 348/ 5
نمايش فراداده

ايشان كه همراه با عملكرد چندين ساله آن حضرت بود، مورد غفلت قرار گرفت و حكامى بر مسند قدرت قرار گرفتند كه جز نامى از مسلمانى چيزى ديگر نداشتند، و به مرور زمان مسلمانان را به فرقه‏هاى مختلف تقسيم كرده و هر يك را با عقايدى خاص در مقابل ديگرى قرار دادند.

انديشه سياسى فقها

از آن‏جا كه حكام مسلمان تا قرون اخير غالباً از اهل سنت بودند به دانشمندان شيعه مجال بحث درباره انديشه سياسى و حكومت اسلامى را نمىدادند و بايد گفت كه انديشه سياسى اسلام از مباحثى است كه در چند قرن اخير صاحب‏نظران و فيلسوفان مسلمان؛ از جمله فارابى، خواجه نصير، ابن‏سينا و... آن را به‏طور نظام يافته در آثار خويش مطرح كرده‏اند، ولى فقهاى مسلمان به خصوص فقهاى شيعه تا قرون اخير به اين مباحث به‏طور پراكنده و در ابواب معدودى از فقه؛ از قبيل امربه‏معروف و نهىازمنكر، بيع، جهاد، زكات و... پرداخته‏اند. البته برخى از فقهاى شيعه در چند قرن اخير به اين مباحث بيش از قبل دامن زده و در ابواب مختلفى از اين مقوله سخن گفته‏اند و حتى به سخن اكتفا نكرده و در عمل با شعار جدايى دين از سياست به مقابله با دشمنان برخاسته و سياست را عين ديانت و ديانت را عين سياست خوانده‏اند؛ تحول اين انديشه در بين فقهاى شيعه با طرح نظريه ولايت فقيه توسط مرحوم نراقى، نائينى و امام خمينى و سپس تحقق عملى آن به وسيله امام خمينى باعث نهادينه شدن آن شد، چرا كه جايگزين نمودن حكومت جمهورى اسلامى به جاى نظام دو هزار و پانصد ساله سلطنتى به رهبرى امام خمينى در دانشمندان اين باور را ايجاد كرد كه آن‏ها مىتوانند بر مسند قدرت مردم را به عدالت فرا خوانند و امربه‏معروف و نهىازمنكر را شيوه خود ساخته و از زورمداران به ظاهر قدرتمند نهراسند.

به اعتقاد فقهاى مسلمان با وجود احكام زيادى كه در فقه اسلام بيان شده به‏خصوص احكامى كه بدون تشكيل حكومت قابل اجرا نيستند، از عقل به دور است كه اسلام براى ايجاد و تشكيل حكومت نينديشيده باشد؛ بدين معنا كه اين‏گونه احكام ما را به اين مسئله، كه در اسلام وجود حكومت از ضروريات جامعه اسلامى است،