مشکله فرهنگ در تاریخ نگاری یعقوبی

حسن حضرتی

نسخه متنی -صفحه : 18/ 7
نمايش فراداده

4- 1- دانش، روش و سفرهاى تحقيقاتى

يعقوبى نخستين دانشمند و مورخ مسلمان است كه با در پيش گرفتن روش معاينه و مشاهده، به تاليف آثار جغرافيايى و تاريخى اقدام كرده و در صدد تلفيق اين دو دانش برآمده و كوشيد تا ميان زمان و مكان پيوند عميقى به لحاظ روش‏شناسى برقرار كند. او به سير و سياحت مى‏پرداخت و اختصاصات اقاليم و شهرها و مناطق مختلف را مورد مشاهده و معاينه قرار مى‏داد و به طور دقيق، توصيفات جالب توجهى از آن مناطق ارائه مى‏كرد.وى به گفته خودش از آغاز دوران نوجوانى مشتاق بوده است تا شهرها، مناطق و اقاليم مختلف را از نزديك ببيند و فاصله راه‏ها و بلاد و ممالك متعدد را بپيمايد.به سبب اين علاقه بود كه هنوز چند صباحى از عمرش نمى‏گذشت كه قدم در راه سير و سفر نهاد و به سياحت در بلاد اسلامى و غير اسلامى پرداخت و به ويژه از تمام ممالك و شهرهاى مهم اسلامى ديدن كرد.مدت‏ها در ارمنستان و تفليس اقامت گزيد. روزگارى را در خراسان و هند به سر برد و در اواخر عمرش نيز در ديار مصر و مغرب متوطن گشت، به طورى كه برخى او را «مصرى‏» ناميدند.

در همين سفرهاى تحقيقاتى و علمى بود كه يعقوبى براى به دست آوردن اخبار تاريخى درباره سوابق، محصولات و امرا و فاتحان شهرها، به روش‏هاى ديگرى براى كسب خبر و نقد آن روى آورد كه به زبان علمى امروز از آن به عنوان «تحقيق ميدانى‏» ياد مى‏شود.روش مصاحبه و گفت‏وگوى حضورى، اطلاعات بسيار ارزشمندى را در اختيار يعقوبى قرار مى‏داد و به همين دليل هرگاه با كسى برخوردى داشت، از وطن و شهرش مى‏پرسيد و اين‏كه محصول عمده آن منطقه چيست؟ ساكنانش چه كسانى هستند؟ خوراك، پوشاك و عقايد و مرام و مسلك آن‏ها چه بوده است؟ در همين ارتباط در مقدمه «البلدان‏» مى‏نويسد:

«...احمدبن ابى‏يعقوب گويد من در عنفوان جوانى و هنگام سال گشت‏سن و تندى ذهنم، به دانستن اخبار بلاد و مسافت ميان هر سرزمين تا سرزمين ديگر علاقه‏مند بودم و در پى‏آن رنج‏بردم; چه در آغاز جوانى پا به سفر نهادم و سفرهاى من پيوسته گشت و دور ماندنم (از وطن) ادامه يافت، پس چنان بود كه هرگاه به مردى از آن بلاد برخوردم، وى را از وطنش و شهرش پرسش نمودم، و آن‏گاه كه ميهن و جايگاه خود را براى من مى‏گفت، او را از همان سرزمينش پرسش مى‏نمودم، درباره [ اين‏كه] ساكنان آن از عرب و عجم و... (و هم‏چنين از) آب آشاميدنى اهالى آن‏جا، تا آن‏جا كه از پوشاكشان پرسش مى‏كردم...و هم از كيش‏ها و عقايد و گفتارهاى آنان و كسانى كه بر آن‏جا دست‏يافته‏اند و آنانى كه در آن‏جا سرورى دارند (و نيز از) مسافت آن سرزمين و سرزمين‏هاى نزديك به آن و...كاروان‏ها، سپس گزارش‏هاى هر كسى را كه به راست گويى او وثوق داشتم، مى‏نگاشتم، و به پرسش گروهى پس از گروهى يارى مى‏جستم، تا آن‏كه از خلقى بسيار و جهانى از مردم خاور و باختر در موسم (فراهم شدن حاجيان) و غير موسم، پرسش نمودم و اخبارشان را نوشتم و احاديث آنان را روايت كردم و يكايك خلفا و امرا را كه سرزمينى را فتح كرده و به كشورى سپاه تاخته است، و هم مبلغ خراج آن و ميزان درآمد و دارايى آن را ذكر كردم. پيوسته اين خبرها را مى‏نوشتم و در مدتى دراز اين كتاب را تاليف كردم و هر خبرى را به سرزمين آن ملحق ساختم و هر چه را از مردم مورد وثوق اهالى شهرها شنيدم با آن‏چه پيش‏تر شناخته بودم ضميمه ساختم...» . (9) شور و شوق يعقوبى در كسب اخبار مورد اعتماد باعث مى‏شد كه هيچ‏گاه از اين كار خسته نشود.سوگمندانه بايد گفت درباره سير جغرافيايى سفرهاى يعقوبى اطلاعات دقيقى در دست نيست و در جريان سفرهايش چندان اشاراتى به مسير حركت‏خود ندارد. (10) از اين‏رو بازسازى نقشه حركت و سياحت‏هاى او مشكل است.

ايجاد پيوند ميان دو حوزه كلان از دانش‏هاى مسلمين در آن زمان - جغرافيا و تاريخ - و نوآورى در اين زمينه سبب شد كه بسيارى از جغرافيانگاران و تاريخ‏دانان پس از وى مانند مسعودى، ابوريحان بيرونى و...به روش وى توجه خاصى مبذول دارند. (11) توجه به تاريخ اقتصادى، طبيعى، اجتماعى، فرهنگى، سياسى و بررسى اوضاع و احوال جغرافيايى اقاليم و سرزمين‏هاى مختلف و اهتمام ويژه به «تاريخ جهانى‏» (3×) مى‏تواند بيان‏گر بينش فكرى عميق مورخ در نوع نگاه او به تاريخ باشد.