(از غرائب روزگار اين كه اروپاى امروزه در مصر وفردا در تمام دنيا مقهور معدودى گردد كه سلاحشان فقط ديانت وبساطت عيش وجديت درعمل ونوع خواهى است.)86
ييكى از صاحب منصبان انگليس به همسر خود مى نويسد:
(نگارعزيز اين قريحه سعادت كه به سرعتى تندتر از سيربرق در جامعه مسلمانان مى دمد گذشته ازاين كه ملّت برتيانيا خصوصاً وكلّيه اروپا عمواً بايد از مستملكات خود دست طمع بشويند كه سهل است بايد در نقطه مركز دائره منطقه جنوب در شمال كره زمين حصن حصين از براى خود تهّيه كنند.)87
از اخبار وگزارشات فوق به دست مى آيد كه انگليس وعوامل آن از فعاليت وپيشرفت اين انجمن سخت به وحشت افتاد بودند. از اين روى به فكر چاره افتادند.
سيّد جمال وعبده راتبعيد كردند. برخى را محبوس وبرخى را به استخدام خود در آوردند.88
تقى زاده در اين باره مى نويسد:
(يويان نماينده سياسى انگليس در مصر هم از فعاليت سياسى سيد جمال در غيظ شد بالاخره توفيق پاشا راكه تازه خديو شده بود بر آن داشت كه حكم به اخراج سيّد از مصر بدهد.)89
2.درهند: سيّد جمال الدين اسد آبادى رااز مصر به هند كه استوار ترين پايگاه استعمار در خاورزمين بود تبعيد كردند.سيّد در حيدر آباد ساكن شد و باروز نامه هايى ازقبيل :سيد الاخبار مفرح القلوب و…همكارى راآغاز كرد90 ج
معيتّى سرى به نام(العروة )تاسيس كرد.91 در اين هنگام در مصر شورشى به رهبرى وعرابى پادشا عليه انگليس به پاشد. اعتراض اصلاح طلبان به اخراج سيّد شدت گرفت. حزب وطنى براى اداره انقلاب از سيد دعوت كرد كه به مصر بيايد ولى حكومت بريتانيا خطر رادريافت وسيّد را از حيدر آباد به كلكته تبعيد كرد.92سيّد در آن جانيز با منافع و ايادى انگلستان در افتاد. با مقالاتى شور انگيز جوانان هندى رابه استقلال ورهايى از سلطه انگليس فرا خواند. از آنان دعوت كرد كه از فرهنگ خودى استفاده كنند وزبان بيگانه را درحّد فهم وترجمه فراگيرند. سيّد انگليس رااز حرص وطمع شديد برحذر داشت آن را به رفع تفاوتها وتبعيضات ظالمانه ومخالف انسانيت… دعوت كرد.
كلام سيّد در جوانان هندى بسيار تاٌثير مى گذارد. از او براى سخنرانى در محافل دانشگاهى دعوت مى شد. يك وقتى رئيس (البرت كالج) كلكته او را براى ايراد خطابه دركالج دعوت كرد. امّا ايادى استعمار كه تاٌثير كلام وى وحشت داشتند مانع شدند. وى خطابه اى را كه تهيه كرده بود درتالار (البرت هال) براى جوانان مشتاق ايراد كرد. استقبال چنان عالى وهيجان انگيز بود كه سيّد به وجد آمد واز شركت كنندگان بسيار قدردانى كرد.93
انگلستان عرصه رابر سيّد تنگ كرده بود به گونه اى كه فضاى هندوستان براى انجام وظيفه وجدانى كه درراه ازادى هند بر عهده داشت تنگ ونامساعد بود از اين روى رهسپار اروپا شد تا در محيط آزادتر مبارزه وسيعترى آغاز كند.94
3.در پاريس: سيّد در پاريس با همكارى دوست وشاكردش شيخ محمد عبده به نشر مجلّه عروة الوثقى دست زد. اين مجلّه به كشورهاى اسلامى ارسال مى شد. استعمارگران از انتشار اين روز نامه سخت به وحشت افتادند. هنوز بيش از يكى دوشماره از اين روزنامه به هند نرسيده بود كه ترجمه مقالات آن به زبان اردو در روزنامه هاى: اخبار دار السلطنه كلكته مشير قيصر لكهنو وجرايد ديگر هندوستان انتشار يافت. درهند شور وهيجان وصف ناپذيرى به پاشد. از اين روى دولت انگليس راناچار كرد كه ورود
عروة الوثقى رابه هند ممنوع سازد.95
براون درمنع ورود اين نشريه به هند از سوى دولت انگليس مى نويسد:
(حكومت انگلستان از حملات آتشين وتوسعه نفوذ ش در هند به وحشت اندر شده ورودش رابه هند قدغن كرد ومحتمل است كه با به كار بردن وسائل ديگر به بقاى ديگر به بقاى آن خاتمه داده شود.)96
ورود اين نشريه به مصر نيز ممنوع شد. در جرائد رسمى هند اعلام شدكه هر كس اين جريده راهمراه داشته باشد به پرداخت پانزده يا بيست وپنج ليره جريمه نقدى محكوم خواهد شد. ونيز بازرسانى تعيين كردند كه پستخانه ها را بازرسى كنند. سيّد وقتى از اين اقدامات آگاه مى شود مى نويسد:
(مجلس نظّار در مصر تشكيل… وبه وزارت كشور دستور دادند كه از ورود روزنامه جلوگيرى كنند. همچنين دستور دادند كه دقت ومواظبت بيشترى كنند.… به ما خبر رسيده كه هر كس روزنامه را همراه داشته باشد از 15تا 25 ليره بايد جريمه نقدى بپردازد.)97
سيّد اين عمل راسياست انگليس مى خواند واعمال وگفتار مجلس مصر را ديكته شده آن حكومت.
انگليس كه از انتشار اين جريده سخت ناراحت بود در صدد تفاهم با نويسندگان عروة الوثقى بر آمد نمايندگانى به سوى سيّد فرستاد وسيّد نيز شيخ عبده را براى مذاكره به لندن اعزام داشت. شيخ وهيأت انگليسى وارد مذاكره شدند. درباره مصر نيز مذاكره كردند برخى از اين گفتگوها در روز نامه هاى انگليس چاپ شد. سيّد در شماره چهارده عروة الوثقى از سخنانى كه بين آنان رّد وبدل شده ياد كرده است: