شکل گیری نهضت امام خمینی (س)

حمید داباشی؛ مترجم: سید رضا میرموسایی

نسخه متنی -صفحه : 25/ 14
نمايش فراداده

حكومت اسلامي مجموعه قوانين اسلامي بود كه امام خميني شروع به تبليغ آنها به عنوان عبارت قانوني در فرهنگ سياسي‏اش نمود. برعكس غير مسلمانان كه از نظر امام خميني شامل مسلمانان قبلي و بعدي بود كه فقط به فكر سيراب نمودن اشتهاي سيري ناپذير شهوتراني و عيّاشي بودند، پيروان واقعي حضرت علي(ع) فقط يك منبع سادؤ حقانيت معتبر به نام "قوانين اسلامي" را داشتند.

امام خميني از دو جهت به جشنهاي 2500 ساله حمله مي‏كند، اول اينكه عليرغم فقر شديد مردم كه از سراسر ايران طرفداران امام خميني براي او نوشته بودند، ميليونها تومان در رابطه با جشنهاي شاهنشاهي صرف مي‏شد. دوم اينكه درحالي كه اسرائيل دشمن اسلام است و مرتّباً در حال جنگ برعليه اسلام است، مستشاران اسرائيلي اين جشنها را برگزار مي‏كنند. امام خميني تاريخ شاهنشاهي را مورد اعتراض قرار داده و مشروعيت حكومت شاهنشاهي ايران را كه مايؤ ننگ تاريخ بوده‏اند، رد مي‏نمايد. به شاهان ستمگر، رضا شاه، آغا محمّد خان قاجار، نادر شاه اشاره نموده و مي‏پرسد براي چه بايد جشن گرفت؟ ايشان مجدداً به حكومت حضرت علي(ع) رجوع نموده، حكومت خضوع و تواضع و حكومت مردمي زهد و عدالت كه جشن محمّدرضا شاه را به افتضاح كشانده و سلطنت او را غيرقانوني مي‏داند.

امام خميني همچنين روحانيون بي‏علاقه به امور سياسي را مورد سرزنش قرار داد. او درمورد ارتباط و اعتبار فقهي با سكوتشان درحالي كه شاه با فروش نفت به اسرائيل موجوديت مسلمين را به خطر مي‏اندازد، سوال مي‏نمايد. او از علمأ درخواست مي‏كند كه در جهت منع شاه از چنان اعمال شرم آور تلگرامهايي بفرستند. اما او بلافاصله به خودش تذكر مي‏دهد كه "چگونه مي‏تواند اين كار انجام شود" من بسيار سپاسگزار خواهم بود اگر آنها با مقاصد من مخالفت نورزند. پاسخي از روي خشم به آنهايي كه قائل به عدم دخالت مراجع مذهبي در سياست بودند. امام خميني با تعجب مي‏پرسند آيا پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) و حضرت علي(ع) رهبران مذهبي در زمان رهبري، زندگي سياسي نداشتند. دخالت در سياست، مسووليت و وظيفه علمأ مي‏باشد كه بايد ادّعايشان را مبني بر مسووليت تاريخي در جنگ برعليه بي‏عدالتي به اثبات برسانند. امام خميني اينگونه استدلال مي‏كرد كه از همان آغاز شخصيتهاي مذهبي با ظلم و ستم شاهان مخالفت نموده‏اند. خداوند متعال حضرت موسي(ع) را براي نابودي فرعون مي‏فرستد. هيچ عذري براي تنبلي و سستي و بيكار نشستن، سرمايؤ مسلمين را كه به عنوان مالياتهاي مختلف مذهبي دريافت مي‏دارند هدر دادن و هيچ اقدامي هم براي اينكه برعليه فقرشان مبارزه نمايند، انجام ندادن، وجود ندارد. پيروانشان بايد شجاعت و شهامت داشته باشند. پيروزي يك ايده‏آل غيرقابل دسترسي نيست. اگر مي‏خواهيم زنده بمانيم، بايد كاري انجام دهيم. نبايد هيچگونه اشتباهي مرتكب بشويم [در اين رابطه كه قبول كنيم اين حكومت شكست ناپذير است]!

امام خميني مردم را براي دو نوع فعاليت دعوت نمودند: اول اينكه مردم به مبارزه منفي پرداخته و ديگر اينكه روحانيون ايراني در منابر و مجالس وعظ و خطابه اين جشنها را تقبيح نمايند. او به روحانيون اطمينان داد كه حكومت نمي‏تواند همؤ آنها را زنداني نموده يا بكشد: اگر ما آنها را آزاد بگذاريم آنها مرا خواهند كشت. اين به نفع آنها نيست. اما من آرزو مي‏كنم كه به نفعشان باشد. من اين زندگي را براي چه مي‏خواهم؟ مرگ بر اين زندگي! آيا آنها فكر مي‏كنند كه من از اين زندگي لذت مي‏برم؟

براي توجّه بين‏المللي به جشنهايي كه برقرار گرديده بود از روحانيون دعوت نمود كه تمبر چندان گران نيست با نوشتن نامه‏هايي به شخصيتهاي سياسي در كشورهاي مختلف اسلامي آنان را از شركت در هر جشني كه اسرائيل ممكن است برگزار كنندؤ آن باشد، باز دارند. برقراري گروهكهاي مذهبي موقعيت ديگري براي برانگيختن خشم امام خميني در 1971 بود در اين زمان امام خميني از خطرهاي پنهاني كه حكومت با موفقيّت به تاسيسات مذهبي حواله مي‏كرد، مي‏دانست. در 12 نوامبر، او شديداً تشكيل گروهكهاي مذهبي را مردود شمردند و آن را توطئه ديگر قدرتهاي استعماري و عواملشان دانستند تا مسووليت مقدس روحانيون مسلمان را ازبين ببرند. امام خميني ديد كه تشكيل گروهكهاي مذهبي تلاشي از جانب حكومت پهلوي مي‏باشد تا مشروعيت اسلامي را از پايه‏هاي تشكيلاتي تاريخي در طبقؤ روحانيت جدا نمايد. امام خميني از تمام روحانيون دعوت نمودند كه برعليه تشكيل اين گروهكها متحد شوند و بويژه براي رهايي روستاها و شهرهايي كه مورد تهاجم اين توطئه حكومت قرار گرفته‏اند، حضور داشته باشند.