دائرة المعارف بزرگ اسلامی

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

جلد 4 -صفحه : 479/ 260
نمايش فراداده

ابن کتاني

جلد: 4

نويسنده: يوسف رحيم لو

شماره مقاله:1670

اِبْن ِ كَتّانى ، ابوعبدالله محمد بن حسن بن حسين مذحجى قرطبى (د ح 420ق /1029م )، پزشك و اديب اندلسى . دربارة لقب ، نام پدر و نياي وي در منابع اختلاف است . او خود را ابوعبدالله محمد بن كتانى ناميده است (ص 27)، ولى مآخذ ديگر (مثلاً ابن حزم ، 1/21؛ ابن ابار، 1/383؛ صاعد اندلسى ؛ 82؛ ابن ابى اصيبعه ، 2/45) نام پدرش را به اختلاف ، حسن يا حسين نوشته اند، اما گفتة ابن ابار (همانجا) كه هر دو نام را در نسب نامة ابن كتانى وارد كرده و او را ابوعبدالله محمد بن حسن بن حسين ناميده است ، از همه درست تر به نظر مى رسد (عباس ، 15)، چه حتى منابعى كه نام پدر او را حسين آورده اند، از عموي او به نام ابوالوليد محمد بن حسين ياد كرده اند (صاعد اندلسى ، ابن ابى اصيبعه ، همانجاها). با توجه به آنكه گفته اند ابن كتانى نزديك به 80 سال زيست (صاعد اندلسى ، ابن ابى اصيبعه ، همانجاها)، مى بايست حدود 340ق زاده شده باشد. ابن ابار كه به نقل از صاعد اندلسى ، تاريخ فوت او را حدود 420ق آورده ، سن او را نزديك به 60 سال گفته است (همانجا) و اين درست نيست .

ابن كتانى در قرطبه نزد كسانى چون عمويش ابوالوليد و محمد بن عبدون و احمد بن حفصون و مسلمة بن احمد مجريطى و عمر بن يونس ابن احمد حرانى به تحصيل پزشكى و منطق و فلسفه و ادبيات پرداخت (صاعد اندلسى ، 81 -82؛ ابن ابار، همانجا) و در اين فنون خاصه پزشكى چيره دست شد (ابن ماكولا، 7/325؛ حميدي ، 1/89) و به عنوان پزشك به خدمت ابوعامر منصور و پسرش ابومروان مظفر، وزيران آخرين خلفاي اموي اندلس پيوست (صاعد اندلسى ، 82). صاعد اندلسى (همانجا) به ثروت فراوان او اشاره كرده ، اما به نظر نمى رسد كه اين دارايى چشمگير از راه پزشكى يا تدريس به دست آمده باشد، زيرا به گفتة ابن بسام ، ابن كتانى برده فروشى مى كرده و در اين كار شيوه اي ويژه داشته است . او كنيزان را دانش ، ادب ، هنر و مخصوصاً آواز مى آموخت و سپس به بهايى گزاف مى فروخت . به اين عمل خود نيز مباهات مى كرد و كسى را با خود برابر نمى دانست ، و گويا در اين كار از دروغ و فريب نيز پروايى نداشته است (عباس ، 17- 18). ابن بسام حكايتى از نوشته هاي ابن حزم نقل كرده كه مؤيد حضور ابن كتانى در دربار فرمانرواي باسك و مشاهدة دختران مسلمان اسير، از جمله دختر سليمان بن مهران سَرَقُسطى ِ شاعر، دوست ابن كتانى است (عباس ، همانجا). ظاهراً ابن كتانى به جاي كوشش در آزادي اين اسير به ابراز تأثر از وضع او اكتفا كرده است .

ابن كتانى در آغاز شورش برضد خلافت امويان (فتنة بربري معروف 339ق /1009م ) از قُرطُبه به سرقسطه رفت و ماندة عمر را در آنجا به سر آورد (صاعد اندلسى ، همانجا). از شاگردان او مى توان ابن حزم و مصحفى را برشمرد. ابن كتانى استاد ابن حزم در منطق بوده و تعاليم او در انديشة ابن حزم تأثير داشته است (ابن ماكولا، همانجا؛ ذهبى ، 3/1147)، چندانكه ابن حزم (همانجا) وي را از عالمان توانا در علوم اوائل دانسته و در تأييد عقيدة خود مبنى بر بطلان جزء لايتجزا به نظر او استناد كرده است . ابن كتانى سخنانى حكمت آميز داشته ، ولى تنها نمونة بازمانده از اينگونه گفته هاي او از طريق ابن حزم روايت و نقل شده است (حميدي ، همانجا).

آثار

به سبب تعدد زمينه هاي علمى كه ابن كتانى در آنها وارد شده است ، او را مؤلف كتابها و رساله هايى در طب و ادب و فنون حكمت دانسته اند (ابن ماكولا، حميدي ، همانجاها). نويسندگان متقدم ، آثار او را ستوده اند (صاعد اندلسى ، ابن ابار، همانجاها)؛ اما با اينهمه آثار منسوب به او آنچه شناخته شده و در دست است ، التشبيهات من اشعار اهل الاندلس است . اين كتاب حاوي گزيده هايى است از سروده هاي شاعران اندلس با مضمونها تشبيهى متنوع از پديده هاي طبيعى چون آسمان و باران تا مضامينى مانند باده ، زلف ، اسب ، شمشير، دوات و قلم ، پيري و كلاً موضوعاتى كه برحسب ارتباط با يكديگر در 66 باب مرتب شده است . اين اثر ابن كتانى را كامل ترين مجموعة شعر عصر اموي و عامري در تاريخ ادب اندلس تا اواخر فتنة بربري دانسته اند (عباس ، 19). اگرچه سروده هاي خود ابن كتانى (نك: حميدي ، 1/89 - 90) را متوسط مى دانند، اما اين مجموعه حاكى از آگاهى دامنه دار او بر هنر شعر و گفتار شاعران است (فروخ ، 4/372). اين كتاب نخستين بار به ويرايش محمد عبدالمعين خان منتشر شد (همو، 4/373) و سپس در 1966م با ويرايش مجدد احسان عباس در بيروت به چاپ رسيد (براي نسخه هاي خطى اين اثر، نك: )؛ GAS,II/670 هنرباخ 1 آن را به آلمانى برگردانده است (همانجا).

ديگر كتاب ادبى او كه در مآخذ قديم از آن ياد شده محمد و سُعدي است (حميدي ، همانجا؛ قفطى ، 1/257) كه ظاهراً داستانى عاشقانه است (وات ، 150). از اين كتاب نسخه اي عكسى در دارالكتب مصر موجود است (ضيف ، 206). ابن حزم كتابهاي ابن كتانى را در پزشكى به ارجمندي ستوده است (نك: مقري ، 3/175)، اما امروز چيزي از آن همه در دست نيست . پالنثيا (ص 467) تأليف كتابى را در داروهاي ساده يا ادوية مفرده به ابن كتانى نسبت داده كه از جملة كتابهاي از ميان رفتة اوست . نام اين كتاب را نمى دانيم ، اما ابن بيطار (1/66) شناسايى دو گياه سمى - ترياقى را در سرقسطه از ابن كتانى نقل كرده است . به نظر اولمان (ص ابن بيطار اين نكته را از يك تأليف ابن كتانى با عنوان التفهيم نقل كرده است (براي اين انتساب ، نك: .(GAS,III/320 دبنيتو2 انتساب اين كتاب را به ابن كتانى خطا مى داند (همان ، .(VII/389 نسخه اي خطى از آن در كتابخانة ملى پاريس مضوبط است (همانجا).

مآخذ

ابن ابار، محمد، التكملة لكتاب الصلة، به كوشش عزت عطار حسينى ، بغداد، 1375ق ؛ ابن ابى اصيبعة، احمد، عيون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره ، 1299ق /1882م ؛ ابن بيطار، عبدالله ، الجامع لمفردات الادوية و الاغذية، قاهره ، 1291ق ؛ ابن حزم ، على ، الاصول و الفروع ، بيروت ، دارالكتب العلمية؛ ابن كتانى ، محمد، التشبيهات من اشعار اهل الاندلس ، به كوشش احسان عباس ، بيروت ، 1406ق ؛ ابن ماكولا، على ، الاكمال ، حيدرآباد دكن ، 1406ق ؛ پالنثيا، آنخل گنثالث ، تاريخ الفكر الاندلسى ، ترجمة حسين مؤنس ، قاهره ، 1955م ؛ حميدي ، محمد، جذوة المقتبس ، به كوشش ابراهيم ابياري ، بيروت ، 1403ق ؛ ذهبى ، محمد، تذكرة الحفّاظ، حيدرآباد دكن ، 1333-1334ق ؛ صاعد اندلسى ، طبقات الامم ، به كوشش لويس شيخو، بيروت ، 1912م ؛ ضيف ، شوقى ، حاشيه بر المغرب ابن سعيد، قاهره ، 1953م ؛ عباس ، احسان ، مقدمه بر التشبيهات (نك: هم، ابن كتانى )؛ فروخ ، عمر، تاريخ الادب العربى ، بيروت ، 1984م ؛ قفطى ، على ، المحمدون من الشعراء، به كوشش محمد عبدالستار خان ، حيدرآباد دكن ، 1385ق /1965م ؛ مقري ، احمد، نفح الطيب ، به كوشش احسان عباس ، بيروت ، 1388ق ؛ وات ، مونتگمري ، اسپانياي اسلامى ، ترجمة محمد على طالقانى ، تهران ، 1359ش ؛ نيز:

; Ullmann, M., Die Medizin im Islam, Leiden,

1970.

يوسف رحيم لو