دائرة المعارف بزرگ اسلامی

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

جلد 5 -صفحه : 494/ 104
نمايش فراداده

ابو اسحاق اسفرايني
جلد: 5
نويسنده: محمد جواد حجتي کرماني     
شماره مقاله:1942

اَبواِسْحاقِ اِسفَرايِني، رکن‌الدين ابراهيم بن محمد بن ابراهيم ابن مهران (ح 337-418ق/949-1027م)، فقيه شافعي و متکلم اشعري. شرح حال‌نويسان به زادگاه و سال تولد او تصريح نکرده‌اند، اما براساس نوشت? ذهبي (العبر، 2/234) که عمر او را بيش از 80 سال ذکر کرده، مي‌توان حدس زد که وي در حدود 337ق به دنيا آمده است. ابواسحاق در جواني (ح 351ق) در طلب علم به عراق رفت و در بغداد اقامت گزيد. وي چندي بعد در حالي که همگان به فضل و تقدم او اقرار داشتند، به اسفراين بازگشت، ولي پس از مدتي با اصرار نيشابوريان به نيشابور رفت. در اين شهر مدرسه‌اي بي‌نظير براي او ساختند که در آن به تدريس و گفتن حديث پرداخت (سمعاني، 1/296؛ ابن عساکر، 243-244). پس از ابوطاهر زيادي در 410ق، مجلس درسي در مسجد عقيل نيشابور براي او ترتيب دادند که مشايخ آن ديار در آن حضور مي‌يافتند (فارسي، 152). رجال‌شناسان از ابواسحاق تجليل فراوان کرده و او را ثقه و ثبت دانسته‌اند (همو، 151-152؛ سمعاني، 1/295-296). بنابر نقل فارسي، ابواسحاق فقيهي مجتهد و متبحر در علوم، کوشا در عبادت و پرهيزگار و خويشتن‌دار بود (فارسي، 151). آراء فقهي و اصولي او در منابع مختلف شافعي مورد توجه قرار گرفته است (نک‍ : عبادي، 104؛ نووي، 1(1)/169-170؛ ابن صلاح، 256، جم‍ ؛ بلقيني، 101، جم‍ ؛ سبکي، 4/259-260). از جمله نظرات اصولي وي اين بود که قرآن با سنت نسخ مي‌شود؛ نيز وي قول به مصيب بودن هر مجتهدي را از امام شافعي نمي‌دانست و آن را رد مي‌کرد (نووي، همانجا).
دربار? نقش او در کلام اشعري گفته‌اند: ابواسحاق، باقلاني و ابن فورک، سه تن بودند که مذهب ابوالحسن اشعري را با تلاش خود استحکام بخشيدند (نک‍ : همانجا). مناظر? کوتاه او با قاضي عبدالجبار معتزلي دربار? مشيت الهي و معصيت بندگان که قاضي معتزلي را به سکوت واداشت، حاکي از توان او در بحث کلامي است (سبکي، 4/261-262). وي همچنين مناظره‌اي ديگر در مجلس سلطان محمود غزنوي با عالمان کراميه داشته است (نک‍ : اسفرايني، 112؛ براي بحث کلامي ديگري، نک‍ : جويني، 333-334). مادلونگ با استفاده از داده‌هاي پراکند? منابع، عقايد ابواسحاق را با کلام ابوالحسن اشعري و ابوبکر باقلاني مقايسه کرده است (EI2). چنانکه در منابع آمده، ابوالقاسم قشيري در حالي که ابواسحاق را منکر کرامات اوليا دانسته (نک‍ : ذهبي، سير، 17/355)، يادآور شده که او صوفيان را بزرگ مي‌داشته است (نک‍ : محمد بن منور، 257).
ابواسحاق سرانجام در نيشابور درگذشت و در مقبر? حيره به خاک سپرده شد، ولي پس از سه روز پسرش پيکر او را به اسفراين انتقال داد (نک‍ : فارسي، 152). مقبر? او دست کم تا سد? 6ق زيارتگاه بود و بدان تبرک مي‌جسته‌اند (نک‍ : همانجا؛ سمعاني، 1/225).
ابواسحاق را استادان نام‌آوري بوده است که از آن جمله اينانند: ابوجعفر محمدبن علي جوسقاني، ابوبکر احمدبن ابراهيم اسماعيلي، ابوبکر محمدبن يزداد اسفرايني، ابواحمد محمد بن احمد غطريفي، ابومحمد دعلج بن احمد سجزي و ابوبکر محمد بن عبداللـه شافعي (فارسي، 151؛ سمعاني، 1/225-296؛ ذهبي، همان، 17/353). شاگردان او نيز بسيارند؛ به گفت? ابواسحاق شيرازي عام? شيوخ نيشابور، کلام و اصول را از ابواسحاق آموختند (ص 127). شاگردان نام‌آور او اينانند: ابومنصور عبدالقادر بن طاهر بغدادي، قاضي ابوطيّب طبري، حاکم نيشابوري، ابوبکر احمد بن حسين بيهقي، ابوالقاسم قشيري (نک‍: عبادي، 104؛ ابواسحاق شيرازي، 126؛ سمعاني، 1/296؛ حاکم نيشابوري، 82؛ ذهبي، همانجا).
آثار: ابواسحاق را داراي تصانيف فراوان دانسته‌اند (نک‍ : فارسي، 152)، از آن جمله نورالعين في مشهد الحسين(ع)، نخستين‌بار در قاهره (1271ق) و سپس بارها از جمله همراه با کتاب قره العين في اخذ ثارالحسين(ع) در بمبئي (1292ق/1875م) به چاپ رسيده است. از آثار يافت نشد? اوست: 1. ادب الجدل (حاجي خليفه، 1/45)؛ 2. تعليقه، در اصول فقه (سبکي، 4/257)؛ 3. الجامع، در اصول دين و رد بر مخالفان (اسفرايني، 193؛ جويني، 333-334؛ ابن خلکان، 1/28)؛ 4. شرح الاعتقاد (اسفرايني، همانجا)؛ 5. شرحي بر المولدات ابن حداد در فقه شافعي (حاجي خليفه، 2/1257، 1911)؛ 6. المختصر في الرد علي اهل الاعتزال والقدر (اسفرايني، همانجا)؛ 7. المختلف، در اصول فقه (همانجا).
مآخذ: ابن خلکان، وفيات؛ ابن صلاح، تقي‌الدين، مقدمه، به کوشش عائشه بنت الشاطي، قاهره، 1974م؛ ابن عساکر، علي بن حسن، تبيين کذب المفتري، دمشق، 1347ق؛ ابواسحاق شيرازي، طبقات الفقهاء، به کوشش احسان عباس، بيروت، 1401ق/1982م؛ اسفرايني، ابوالمظفر، التبصير في‌الدين، به کوشش کمال يوسف حوت، بيروت، 1403ق/1983م؛ بلقيني، سراج‌الدين، «محاسن الاصطلاح»، همراه مقدم? ابن صلاح (نک‍ : هم‍ ، ابن صلاح)؛ جويني، عبدالملک بن عبداللـه، الارشاد، به کوشش محمد يوسف موسي و علي عبدالمنعم عبدالحميد، قاهره، 1369ق/1950م؛ حاجي خليفه، کشف؛ حاکم نيشابوري، محمدبن عبداللـه، تاريخ نيشابور، تلخيص و ترجم? خليف? نيشابوري، به کوشش بهمن کريمي، تهران، 1339ش؛ ذهبي، محمدبن احمد، سير اعلام النبلاء، به کوشش شعيب ارنؤوط، بيروت، 1403ق/1983م؛ همو، العبر، به کوشش محمد سعيد زغلول، بيروت، 1405ق/1985م؛ سبکي، عبدالوهاب بن علي، طبقات الشافعيه الکبري، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1385ق/1966م؛ سمعاني، عبدالکريم ابن محمد، الانساب، حيدرآباد دکن، 1382ق/1962م؛ عبادي، محمدبن احمد، طبقات الفقهاء الشافعيه، به کوشش گوستا ويتستام، ليدن، 1964م؛ فارسي، عبدالغافر بن اسماعيل، تاريخ نيشابور، انتخاب صريفيني، به کوشش محمد کاظم محمودي، قم، 1403ق؛ محمدبن منور، اسرار التوحيد، به کوشش محمدرضا شفيعي کدکني، تهران، 1366ش؛ نووي، يحيي بن شرف، تهذيب الاسماء و اللغات، قاهره، اداره الطباعه المنيريه؛ نيز:
EI2.
محمدجواد حجتي کرماني