ابو بشر متي بن يونس
جلد: 5
نويسنده: جعفر سجادي
شماره مقاله:1972
اَبو بَشْرْ مَتَّي بْنِ يونُس، منطقي و مترجم برجست? آثار يوناني از سرياني به
عربي (د 328ق/940م). دربار? خاستگاه، تولد و زندگي ابوبشر آگاهي چنداني در دست
نداريم. يوناني بودن او (زوتر، 50) نيز ظاهراً وجهي ندارد، جز آنکه قفطي (ص 77) او
را متي ابن يونان خوانده است (قس: سارتن، 1/727). ابوبشر در مدرس? مَرماري ديرِ
قُنّي ــ نزديک بغداد و از توابع نهروان آن روزگار ــ رشد يافت (ابن نديم، چ فلوگل،
263؛ ابن ابي اصيبعه، 1/235). سارتن (همانجا) به اشتباه، دير قني را در شام دانسته
است (قس: ياقوت، بلدان، 2/687). او در آنجا نزد دو راهب آن مدرسه به نام روفيل
(توفيل؟) و بنيامين دانش آموخت (ابن عبري، 164). ظاهراً وي نخستينبار در همين
مدرسه با اثار ارسطو آشنا شد و پس از آنکه به بغداد رفت، از طريق دو استاد معروف
خود ابواسحاق ابراهيم قويري و ابويحيي ابراهيم مروزي که هر دو از وارثان مکتب علمي
و فرهنگي اسکندريه بودند (ابن ابي اصيبعه، 2/135)، بيش از پيش با آثار و انديشههاي
ارسطو و شارحان او آشنا شد و بهويژه به تحصيل منطق نزد آن دو و ابواحمد بن کرنيب
پرداخت (قفطي، 36، 77؛ مسعودي، 105؛ ابن نديم، همانجا). ابوبشر در اين فن چندان
پرآوازه شد که نه تنها هر روز صدها تن در حلق? درس منطق او در بغداد حاضر ميشدند
(ابن خلکان، 5/153) و او را پيشواي منطقيان روزگار خود ميدانستند (قفطي، 323)،
بلکه آثار او عمدهترين مأخذ و مستند دانشمندان و طالبان فلسفه بود (همو، 278). با
ايننهمه در مناظرهاي که ميان او و ابوسعيد سيرافي در 326ق/938م در مجلس فضل بن
جعفر بن فرات وزير رخ داد، ابوبشر مغلوب شد (ابوحيان، 1/107-128). ياقوت (ادبا،
8/191) به نقل از ابوحيان و به تبع او برخي از نويسندگان متأخر، تاريخ آن مناظره را
سال 320ق نوشتهاند (دانشنامه)، اما با توجه به آنکه ابوحيان به صراحت از نسال 326ق
ياد کرده است (همانجا)، آن مناظره ميبايست در دومين دور? وزارت فضل بن جعفر بن
فرات اتفاق افتاده باشد (نک : ه د، ابن فرات). به هر حال ابو بشر را بايد از جمل?
برجستهترين کساني داشت که در ايجاد تمايل و آشنايي مسلمانان با تفکر يوناني سهمي
بسزا داشتهاند. چنانکه گفتهاند در مجالس درسش عفتاد دفتر از تفاسير و شروح او بر
آثار منطقي ارسطو نوشته شد (ابن خلکان، 5/153-154). از آنجا که قصد وي تعليم و
تفهيم بود، مطالب پيچيده را با عباراتي روان و ساده شرح و بيان ميکرد، چندانکه
گفتهاند ابونصر فارابي ساده نويسي و تفهيم معاني پيچيده را با عباراتي قابل فهم از
ابوبشر فرا گرفت (همانجا). اما اينکه فارابي واقعاً شاگرد مستقيم ابوبشر بوده باشد
(زوتر، 50)، محل ترديد است، چه، نه تنها نويسندگان متقدم به اين نکته اشاره
نکردهاند، بلکه قفطي يادآوري کرده که ابونصر به سال از ابوبشر کمتر و به دانش
فزونتر بوده است (ص 278). به علاوه، فارابي از يوحنا ابن حيلان به عنوان استاد خود
در منطق ياد کرده است (ابن ابي اصيبعه، 2/135)؛ اما احتمال اين معني را که فارابي
در بغداد، در خيل کساني که از مجالس درس ابوبشر استقبال مي کردند، به اين مجالس نيز
رفته باشد (نک : ابن خلکان، همانجا)، به کلي نميتوان نفي کرد. از شاگردان مشهور
ابوبشر بايد از ابوسليمان منطقي سجستاني و يحيي ابن عدي که خود از منطقيان و
مترجمان برجست? روزگار خويش بودند، ياد کرد (قفطي، 282؛ ابن نديم، چ فلوگل، 264).
ابوبشر در بغداد درگذشت.
نزديک به 20 اثر که غالب آنها ترجمه و شرح آثار اسکندرانيان و يونانيان بهويژه
ارسطوست، از او نام بردهاند. با آنکه وي ظاهراً يوناني نميدانست (والزر، 78؛ قس:
ابن نديم، همان، 249، که از ترجم? سوفسطيقاي ارسطو توسط او به سرياني ياد کرده
است)، در ترجمه از سرياني به عربي بسيار دقيق بود و براي تفسير و تفهيم دقيق مطالب،
به ترجمههاي پيش از خود يا شروح سرياني آنها مراجعه ميکرد. گفتهاند که او ترجم?
عربي کتاب آنالوطيقاي ارسطو توسط تيادوروس را براي حوز? درسي خود انتخاب کرد و
ترجم? ابن بطريق از همان رساله را مردود شمرد (والزر، همانجا). والزر بررسي جامعي
دربار? ترجمههاي ابوبشر به عمل آورده و گاه آنها را با متون يوناني و سرياني برخي
از آثار ارسطو مقايسه کرده است (همو، جم(.
آثار: 1. ترجم? شرح مفصل اليمپيودروس بر آثار علوي ارسطو، که ابوعمرو طبري هم به
روايت از ابوبشر متي بر آن تعليقه نوشت (ابن نديم، همان، 251؛ قس: همو، الفهرست،
311، که ترجم? آن را به ابوبشر طبري نسبت داده و بيگمان در اين نسخه ميان ابوبشر
متي و ابوعمرو طبري خلطي روي داده است؛ نيز قس: همان، 312، ذيل کتاب الحسّ و
المحسوس)؛ 2. تفسير آنالوطيقاي اول (قياس) ارسطو. ابوبشر نخستين کسي بود که دو
مقال? تمام از آن را تفسير کرد (ابن نديم، چ فلوگل، 249)؛ 3. ترجم? آنالوطيقاي دوم
(برهان). اين رساله را اسحاق بن حنين به سرياني ترجمه کرده بود و ابوبشر آن را به
عربي بازگردانيد و تفسيري بر آن نوشت (همانجا). اين رساله به کوشش عبدالرحمن بدوي
در جزو منطق ارسطو (2/329-485) منتشر شده است (کويت / بيروت، 1980م)؛ 4. ترجم?
بوطيقا (شعر) ارسطو از سرياني به عربي (ابن نديم، همان، 250). نخستين بار مارگليوث
اعلام کرد که اين ترجمه از آنِ ابوبشر است و همو آن را در 1887م در آکسفورد انتشار
داد (عقيقي، 2/518). سپس تکاچ به اشاره و نظارت آکادمي علوم وين به تحقيق و ويرايش
مجدد آن همت گماشت، ولي عمرش به سرآمد و پس از مرگ او در سالهاي 1923 تا 1928م متن
عربي همراه با ترجم? لاتين آن در وين منتشر شد. عبدالرحمن بدوي نيز در 1953م آن را
در قاهره به طبع رسانيد و در 1967م ويرايش جديدي از آن توسط شکري محمد عياد در
قاهره منتشر شد؛ 5. ترجم? اعتبار الحکم و تعقب المواضع ثامسطيوس (ابن نديم، همان،
264)؛ 6. شرح کتاب ايساغوجي (مقدمه يا مدخل بر منطق) فرفوريوس (ابن ابي اصيبعه،
1/235)؛ 7. شرح باري ارميناس (قضايا) ارسطو (قفطي، 35، 36؛ ابن نديم، همان، 249)؛
8. تعليقات بر الحس و المحسوس ارسطو که به گفت? ابن نديم (همان، 251) اين تعليقات
را ابو عمرو طبري به روايت از ابوبشر بر آن کتاب نوشت (نک : قفطي، 41)؛ 9. ترجم?
بخشي از مقال? اول السماء و العالم ارسطو (ابن نديم، همان، 250) و نيز ترجم? شرح
اسکندر افروديسي بر آن کتاب که ابوزکريا يحيي بن عدي شاگرد ابو بشر آن تهذيب کرد
(همان، 264)؛ 10. شرح بر شرح ثامسطيوس بر سماع طبيعي ارسطو به سرياني (همان، 250)؛
11. ترجم? سوفسطيقاي ارسطو به سرياني (همان، 249)؛ 12. شرح کتاب الطبيع? ارسطو که
بدوي آن را همراه شروح ديگر در قاهره (1964، 1965م) منتشر کرده است؛ 13. تفسير
مقال? اول طوبيقا (جدل) ارسطو (همانجا)؛ 14. تعليقات بر رسال? الفصول اسکندر
افروديسي که عبدالرحمن بدوي آن را در کتاب ارسطو عندالعرب (ص 295-308) منتشر کرده
است (کويت، 1978م)؛ 15. شرح قاطيغورياس ارسطو (ابن نديم، هم، 248)؛ 16. ترجم? کنّاش
صغير يحيي بن سرابيون (ابن ابي اصيبعه، 1/109)؛ 17. ترجم? شرح اليمپيودروس بر کتاب
الکون و الفساد ارسطو. اين ترجمه را يحيي بن عدي شاگرد ابوبر تهذيب کرد (ابن نديم،
همان، 251). ابن نديم در جاي ديگر (همان، 263) از ترجم? شرح اسکندر افروديسي بر
همان کتاب به دست ابوبشر متي ياد کرده است؛ 18. ترجم? مقال? يازدهم (مقاله اللام)
از مابعدالطبيع? ارسطو و ترجم? تفسير اسکندر افروديسي بر آن (همان، 251) که بخشي از
آن در 1948م توسط بوئيژ منتشر شد (والزر، 66). عبدالرحمن بدوي نيز آن را در کويت
(1978م) منتشر کرد؛ 19. مقاله في مقدمات صدر بها کتاب آنالوطيقا (ابن نديم، همان،
264)؛ 20. المقاييس الشرطيه (همانجا).
مآخذ: ابن ابي اصيبعه، احمد بن قاسم،عيون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره،
1299ق/1882م؛ ابن خلکان، وفيات؛ ابن عبري، گريگوريوس، تاريخ مختصر الدول، بيروت،
1958م؛ ابن نديم، الفهرست؛ همو، همان، به کوشش گ. فلوگل، لايپزيک، 1872م؛ ابوحيان
توحيدي، الامتاع و المؤانسه، به کوشش احمد امين و احمدالزين، قاهره، 1939م؛ بدوي،
عبدالرحمن، ارسطو عندالعرب، کويت، 1978م؛ همو، منطق ارسطو، کويت / بيروت، 1980م؛
دانشنامه؛ سارتن، جورج، مقدمه بر تاريخ علم، ترجم? غلامحسين صدري افشار، تهران،
1353ش؛ عقيقي، المستشرقون؛ قفطي، علي بن يوسف، تاريخ الحکماء، به کوشش بوليوس
ليپرت، لايپزيک، 1903م؛ مسعودي، علي بن حسين، التنبيه و الاشراف، بغداد، 1357ق؛
ادبا؛ همو، بلدان؛ نيز:
Sufer, Heinrich, Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke,
Leipzig, 1900; Walzer, Richard, Greek Arabic, London, 1963.
سيدجعفر سجادي