مىفرمايد شما شهوت خود را بهوسيله مردان فرو مىنشانيد و از همبستر شدن با زنان كه خداوند براى شما حلال كرده است، خوددارى مىكنيد، شما مردمى هستيد مسرف و متجاوز و ستمكار و فاسد و همه عيبها را در خود گرد آوردهايد93
رهجو چرا عمل لواط اسراف ناميده شده است؟
رهنما از آنجايى كه اين عمل تجاوز و انحراف از قانون فطرت است اسراف ناميده شده است94
لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون95
ترجمه بهجان تو سوگند، اينها در مستى خود سرگردانند و عقل و شعور خود را از دست دادهاند
هدف اساسى آيه شريفه اين است كه بگويد «قوم لوط در مستى خود سرگردان بودند، بهعبارت ديگر بگويد، قوم لوط در درياى مستى هوا و هوس و شهوترانى غرق و غوطهور و سرگردان بودند تا بدين وسيله هشدار دهند بهآيندگان كه اين سرنوشت تنها خاص آن قوم و ملت نيست، بلكه انسانهاى ديگرى نيز امكان دارد كه گرفتار چنين بلايى شوند از اين رو با كلمه «يعمهون» عبارت را بهپايان مىبرد تا در آينده شامل حال هركسى كه شهوتپرست و گمراه و هوسراه باشد نيز بشود در آيه شريفه علاوه بر اين هدف اساسى نكته ديگرى نيز وجود دارد كه مورد اختلاف مفسرين واقع شده است، آن نكته عبارت است از اينكه آيه شريفه با قسم آغاز شده است، اولاً چه كسى قسم ياد كرده؟ ثانياً بهچه كسى قسم ياد شده است
ثالثاً، اهميت اين قسم بهچيست؟
اما در مورد مطلب اول، اكثر مفسرين مىگويند خداوند قسم ياد كرده است، و عدهاى نيز گفتهاند ملائكى كه از سوى خدا بهسوى لوط مأمور شده بودند سوگند خوردند96
اما در مورد مطلب دوم در خصوص فردى كه بهاو قسم ياد شده است، اكثر مفسرين معتقدند خداوند بر خاتمالانبياء حضرت محمدص قسم ياد كرده است، اما عدهاى نيز مىگويند، خداوند براى تسلى خاطر حضرت لوطع او را مورد خطاب قرار داده و بر جان او قسم ياد كرده است و بعضى مىگويند ملائك بر لوط قسم خوردند97
اما در مورد مطلب سوم گفتهاند سوگند بهچيزى ياد مىشود كه فوقالعاده مورد توجه و مهم و مفيد باشد نزد سوگند خورنده گواه بر اين مطلب آياتى از قرآن است كه خداوند در آن ايات سوگند ياد كرده است مثلاً در سوره مباركه والشمس خداوند بهاشياء مهمى كه موجب بقاء انسان و هر ذىروح ديگرى است سوگند مىخورد كه عبارتند از «خورشيد، قمر، روز، شب، آسمان، زمين، نفس و و در اين آيه شريفه خداوند بر جان پيامبر اكرمص قسم ياد مىكند بنابراين بهاين نتيجه مىرسيم كه حيات و جان مبارك پيامبرص بهقدرى براى موجودات مفيد و مهم بوده است كه خداوند بهجان آن بزرگوار قسم ياد كرده است نكته ديگر اين است كه خداوند از ميان يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر فقط بهجان مبارك پيامبر اسلامص سوگند ياد كرده است98
قالوا اولم ننهك عن العالمين99
ترجمه گفتند مگر تو را از جهانيان نهى نكرديم و نگفتيم كسى را بهميهمانى نپذير؟
شايد اولين مطلبى كه از آيه شريفه بهروشنى استفاده شود، اين باشد كه قوم لوط، آن حضرت را در محدوديت خاصى از نظر رفت و آمدهاى اجتماعى قرار داده بودند و او را تهديد مىكردند كه حق ندارى بهخانهات مهمان يا فرد ناشناسى را بياورى و نيز مهمانان او را تهديد بهتجاوز و هتك حرمت مىكردند و اين رفتار بدترين ظلمى بود كه آن قوم بهپيامبر خود مىكردند زيرا حق هر پيامبرى است كه علاوه بر مردم ديار خود كه در دسترس او هستند هر تازهواردى را بهشهر دعوت بهاهداف رسالتش نمايد و در اين جهت كسى مانع رسالتش نشود اما اخلاق آن قوم اين بود كه متعرض هر تازهواردى مىشدند و از او هتك حرمت مىكردند و انتظار داشتند كه كسى مانع ظلم آنها نشود تا با خيالى آسوده بهرفتار بىشرمانه خود ادامه دهند، اما لوطع كه رفتار زشت آنها را دائماً تقبيح و مذمت مىكرد با پناه دادن بهتازهواردها بهشهر هم آنها را بهاهداف رسالتش دعوت مىكرد و هم از حرمت انسانى مهمانان در برابر تجاوز اهالى حمايت مىنمود و بهآنان امان مىداد، گرچه قوم با همسر لوط هماهنگى كرده بودند كه اگر براى لوط مهمانى رسيد اگر شب بود با آتش روشن كردن بر پشت بام و اگر روز بود با دودى كه بر بام بهپا مىكرد علامت مىداد كه براى آن جناب مهمان رسيده است از اين رو همسر لوط هم كه در جرم و عمل ناپسند آن قوم شريك بود، بهعذاب الهى گرفتار آمد، و بههلاكت رسيد
بنابر نقلى گفتهاند اهالى و مردم قوم لوط با پيامبرشان شرط كرده و قول داده بودند كه آن عمل شنيع و زشت لواط را با اهالى و همشهريان خود نكنند بلكه با غريبهها و تازهواردهاى بهشهر چنين كنند از اين رو از لوط خواسته بودند از غريبهها حمايت نكن و بهآنها پناه ندهد و مهمان خود قرار مده تا با غريبهها هر آنچه خواستند بكنند از اين رو گفتهاند مراد از عالمين در آيه شريفه افراد تازهوارد و غريبهها و غيراهالى هستند100
در خصوص اينكه چه عاملى سبب شد تا اين قوم بهچنين عمل زشتى مخصوصاً در مورد مهمانان و تازهواردين بهشهر خود دست بزنند، محمدبن اسحاق مىگويد، سبب آن بود كه در اين شهر مردمان درختان ميوه فراوانى داشتند و غريبهها از جاهاى ديگر بهآنجا مىآمدند و ميوههاى آنها را مىخوردند و با خود مىبردند و اهالى از اين وضعيت ناراحت بودند تا اينكه ابليس بهصورت پيرى درآمد و بهاين قوم گفت اگر مىخواهيد از اين وضعيت نجات يابيد بايد با آنها لواط كنيد اما قوم گفتند چنين نكنيم، لكن چون وضعيت بدتر شد با خود گفتند خوب است اين پيشنهاد را بيازمائيم، و اين عمل را آنقدر مرتكب شدند تا معتاد گشتند بهطورى كه براى آنها حالت عادى و بدون قبح و زشتى پيدا كرده بود و بر اين عمل جسور و گستاخ گشتند، تا اينكه گرفتار عذاب دردناك الهى گشتند101
قالوا انا ارسلنا الى قوم مجرمين102
ترجمه گفتند ما بهسوى قومى گنهكار مأموريت يافتهايم تا آنها را هلاك كنيم