ترجمه قرآن

خرمشاهی

نسخه متنی -صفحه : 279/ 65
نمايش فراداده

جانشين قرار داد و در اين سرزمين جاى داد كه در بخشهاى هموار و هامونش قصرهايى مى‏ساختيد و از كوهها براى خود خانه‏هايى مى‏تراشيديد، پس نعمتهاى الهى را ياد كنيد و در اين سرزمين فتنه و فساد برپا مكنيد

75- بزرگان قومش كه استكبار مى‏ورزيدند، به مؤمنان مستضعف مى‏گفتند آيا مطمئنيد كه صالح از سوى پروردگارش به پيامبرى فرستاده شده است؟ [ايشان در پاسخ‏] مى‏گفتند [آرى‏] ما به رسالت او مؤمن هستيم‏

76- استكبارپيشگان مى‏گفتند ما به آنچه شما ايمان داريد، اعتقادى نداريم‏

77- آنگاه شتر را پى كردند و از فرمان پروردگارشان سر پيچيدند و گفتند اى صالح اگر از پيامبرانى آنچه از عذاب به ما وعده مى‏دهى [بر سر ما] بياور

78- آنگاه زلزله ايشان را فرو گرفت و در خانه‏شان از پا درآمدند

79- [صالح‏] از آنان رويگردان شد و گفت اى قوم من، به راستى كه پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم، ولى شما خيرخواهان [و اندرزگويان‏] را دوست نداريد

80- و لوط را [به پيامبرى فرستاديم‏] كه به قومش مى‏گفت آيا عمل ناشايستى را كه پيش از شما هيچ‏كس از جهانيان مرتكب نشده است، مرتكب مى‏شويد؟

81- شما از روى شهوت، با مردان، به جاى زنان مى‏آميزيد، آرى شما قومى تجاوزكار هستيد

82- و پاسخ قوم او جز اين نبود كه مى‏گفتند آنان را از شهرتان برانيد كه مردمانى منزه‏طلب هستند

83- آنگاه او و خانواده‏اش را نجات داديم، مگر زنش را كه از واپس ماندگان بود

84- و بر آنان بارانى [از سنگ‏] بارانديم، بنگر كه سرانجام گناهكاران چگونه بود

85- و به سوى [قوم‏] مدين برادرشان شعيب را [فرستاديم‏] كه گفت اى قوم من خداوند را كه خدايى جز او نداريد بپرستيد، به راستى كه حكم روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است، پس پيمانه و ترازو را درست بداريد [و تمام بدهيد] و به مردم اجناسشان را كم ندهيد، و در اين سرزمين پس از آنكه به صلاح آمده است، فتنه و فساد نكنيد كه اگر مؤمن باشيد اين برايتان بهتر است‏

86- بر سر هر راهى [به كمين مردم‏] منشينيد كه [مردم را] بترسانيد، و هركسى را كه ايمان دارد از راه خدا بازداريد و آن را ناهموار و ناهنجار مشماريد، و ياد كنيد كه زمانى اندكشمار بوديد و او افزونتان كرد، و بنگريد كه سرانجام اهل فساد چگونه بود

87- و اگر گروهى از شما به پيام من ايمان آوردند و گروهى ايمان نياوردند صبر كنيد كه خداوند در ميان ما داورى كند و او بهترين داوران است‏

88- بزرگان قوم او كه استكبار ورزيده بودند گفتند اى شعيب تو و كسانى را كه همراه تو ايمان آورده‏اند از شهرمان بيرون مى‏كنيم مگر آنكه به آيين ما بازمى‏گرديد، گفت حتى اگر دلمان نخواهد؟

89- اگر به آيين شما -پس از آنكه خداوند از آن نجاتمان داده است- بازگرديم، به راستى كه بر خداوند دروغ بسته‏ايم، و ما را نسزد كه به آن بازگرديم، مگر آنكه خدا، پروردگارمان بخواهد، كه علم او همه چيز را فراگير است، بر خدا توكل كرديم، پروردگارا بين ما و قوممان به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى‏

90- و بزرگان قومش كه كفرورزيده بودند، گفتند اگر از شعيب پيروى كنيد، در آن صورت زيانكار خواهيد بود

91- آنگاه زلزله آنان را فروگرفت و در خانه‏شان از پا درآمدند

92- گويى دروغگوانگاران شعيب، هرگز در آن [سرزمين‏] نبوده‏اند، دروغگوانگاران شعيب زيانكار بوده‏اند

93- آنگاه [شعيب‏] از آنان رويگردان شد و گفت اى قوم من، به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم، پس چگونه بر قوم كافر دريغ بخورم‏