بود»
168- گفت «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم
169- پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام مىدهند رهايى بخش»
170- ما او و تمامى خاندانش را نجات داديم،
171- جز پيرزنى كه در ميان بازماندگان بود
172- سپس ديگران را هلاك كرديم
173- و بارانى از سنگ بر آنها فرستاديم؛ چه باران بدى بود باران انذار شدگان!
174- در اين ماجراى قوم لوط و سرنوشت شوم آنها آيتى است؛ امّا بيشترشان مؤمن نبودند
175- و پروردگار تو عزيز و رحيم است
176- اصحاب ايكه [ شهرى نزديك مدين] رسولان خدا را تكذيب كردند،
177- هنگامى كه شعيب به آنها گفت «آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟!
178- مسلّماً من براى شما پيامبرى امين هستم
179- پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد
180- من در برابر اين دعوت، پاداشى از شما نمىطلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است
181- حق پيمانه را ادا كنيد و كم فروشى نكنيد، و ديگران را به خسارت نيفكنيد
182- و با ترازوى صحيح وزن كنيد
183- و حقِ مردم را كم نگذاريد، و در زمين تلاش براى فساد نكنيد
184- و از نافرمانى كسى كه شما و اقوام پيشين را آفريد بپرهيزيد!»
185- آنها گفتند «تو فقط از افسون شدگانى
186- تو بشرى همچون مايى، تنها گمانى كه درباره تو داريم اين است كه از دروغگويانى
187- اگر راست مىگويى، سنگهايى از آسمان بر سرِ ما بباران!»
188- شعيب گفت «پروردگار من به اعمالى كه شما انجام مىدهيد داناتر است»
189- سرانجام او را تكذيب كردند، و عذابِ روزِ سايبان سايبانى از ابر صاعقه خيز آنها را فرا گرفت؛ يقيناً آن عذابِ روزِ بزرگى بود!
190- در اين ماجرا، آيت و نشانهاى است؛ ولى بيشتر آنها مؤمن نبودند
191- و پروردگار تو عزيز و رحيم است
192- مسلّماً اين قرآن از سوى پروردگار جهانيان نازل شده است
193- روحالامين آن را نازل كرده است،
194- بر قلب پاك تو، تا از انذار كنندگان باشى
195- آن را به زبان عربىِ آشكار نازل كرد
196- و توصيف آن در كتابهاى پيشينيان نيز آمده است
197- آيا همين نشانه براى آنها كافى نيست كه علماى بنىاسرائيل بخوبى از آن آگاهند؟!
198- هرگاه ما آن را بر بعضى از عجم [ غير عرب] ها نازل مىكرديم،
199- و او آن را بر ايشان مىخواند، به آن ايمان نمىآوردند
200- آرى،اين گونه با بيانى رسا قرآن را در دلهاى مجرمان وارد مىكنيم
201- امّابه آن ايمان نمىآورند تا عذاب دردناك را با چشم خود ببينند
202- ناگهان به سراغشان مىآيد، در حالى كه توجّه ندارند