مدرسه طاها

نسخه متنی -صفحه : 173/ 106
نمايش فراداده

تهديد، تطميع، زهر چشم گرفتن، زندان كردن، به دار آويختن و ايجاد رعب و وحشت زمينه را براى ادامه حكومت خود آماده كند

عمر بن عبدالعزيز

او نسبتاً دادگر و عادل بود و كارهاى مثبتى انجام داد در اين كه چه عاملى باعث شد دست به كارهاى مثبت و اصلاحات بزند، گفته شده كه او با وضع پريشان توده‏ها و امواج خشم و تنفّر شديد مردم از دستگاه خلافت بنى‏اميّه مواجه بود و از آغاز كار، در مقام دلجويى از محرومان و ستم‏ديدگان برآمد وى در بخشنامه‏اى از استانداران و فرمانداران خود خواست كه با مردم خوش‏رفتارى نمايند

البته بعضى از مورّخان كارهاى مثبت او را سياسى مى‏دانند و م عتقدند وى براى حفظ حكومت اموى دست به اين اصلاحات زده است

نقاط روشن كارنامه عمر بن عبدالعزيز

1 مبارزه با فساد

او اين مبارزه را از درون خانه خود آغاز كرد فاطمه همسر وى كه دختر عبدالملك بن مروان بود از پدر و برادرش هداياى زيادى دريافت كرده بود، ولى عمر بن عبدالعزيز از وى خواست كه يا تمام آن هدايا را به بيت المال برگرداند و يا خانه او را ترك كند همسرش اطاعت كرد و آن اموال را به بيت المال برگرداند

هم‏چنين، وى دست بنى‏اميه را از جان و مال مردم كوتاه ساخت؛ اموالى را كه آنان از مردم گرفته بودند از ايشان گرفت و به صاحبانش پس داد حتى تمام اموال و دارايى‏هاى سليمان بن عبدالملك را فروخت و پول آن را به بيت المال برگرداند

2 ممنوع كردن سبّ مولا علي ع

دو حادثه به ظاهر كوچك در دوران كودكى عمر بن عبدالعزيز باعث شد كه وى بعد از رسيدن به خلافت، سب علي ع را ممنوع كند

الف روزى وى در كوچه با بچه‏ها بازى مى‏كرد كودكان طبق م عمول، هنگام بازى، علي ع را لعن مى‏كردند عمر بن عبدالعزيز هم همراه با آنان به سبّ علي ع مى‏پرداخت در اين هنگام، م علّم وى كه از كوچه مى‏گذشت، متوجّه شد كه او هم به علي ع دشنام مى‏دهد هنگامى كه «عمر» براى درس به كلاس رفت، استاد با استدلال به او فهماند كه نبايد چنين كند استدلال توأم با رنجش خاطر استاد در دل او مؤثر افتاد و وى ضمن عذرخواهى پذيرفت كه ديگر امام علي ع را لعن نكند

ب عبدالعزيز، پدر عمر، حاكم مدينه بود و روزهاى جم عه طبق م عمول در خطبه نماز، علي ع را سب مى‏كرد روزى عمر بن عبدالعزيز از پدر سؤال كرد «شما هر موضوعى را با فصاحت تمام بحث مى‏كنى، چرا وقتى نوبت به لعن على مى‏رسد به لكنت زبان دچار مى‏شوى؟» عبدالعزيز در جواب گفت «فرزندم! اگر مردمى كه دور ما جم ع شده‏اند و پاى منبر ما مى‏نشينند، آنچه من از فضايل على مى‏دانم بدانند، از گرد ما پراكنده مى‏شوند و به دنبال فرزندان او مى‏روند»

عمر در حالى كه هنوز نواى استدلال استاد در گوشش طنين‏انداز بود، پس از شنيدن اين اعتراف تكان دهنده از پدر، با خود عهد كرد اگر روزى به قدرت رسيد، اين بدعت شوم را از ميان بردارد به همين خاطر وقتى در سال 99 هجرى به قدرت رسيد طى بخشنامه‏اى دستور داد كه در سخنرانى‏ها به جاى لعن علي ع آيه نود سوره نحل را بخوانند بدين ترتيب، اين بدعت هفتاد ساله را كه توسط م عاوية بن ابى‏سفيان رايج شده بود از ميان برداشت

3 برگرداندن فدك به اولاد فاطمه‏

فدك بعد از پيامبر تبديل به مسأله‏اى پرماجرا شد طمّاعان دنياپرست نتوانستند از آن بگذرند؛ لذا آن را دست به دست چرخاندند تا به عمر بن عبدالعزيز رسيد وى آن را به فرزندان زهراس داد و گفت «فدك مال آن‏هاست و بنى‏اميه حقى در آن ندارند» برگرداندن فدك نتيجه سخنان امام باقرع خطاب به عمر بن عبدالعزيز بود

4 رفع ممنوعيّت نوشتن حديث‏

بعد از رحلت پيامبر، خلفا با انگيزه‏هاى سياسى نوشتن حديث را ممنوع كردند اين امر تا زمان عمر بن عبدالعزيز ادامه داشت، اما وى طى بخشنامه‏اى دانشمندان و راويان را