البته مي دانيد ، مباحثه بايد واقعاً با روحيه كاوشگرانه توأم باشد آن چيزي كه الان در ميان ما خيلي معمول است بيشتر روحيه پرخاشگرانه و حرف خود را به كرسي نشاندن است اصطلاح عربي اين عمل مجادله است مجادله يعني به ستيز با يكديگر پرداختن و جدل كردن جدل يعني ستيز غالب بحثهاي مردم مجادله است اين ، يك مطلب را قبول دارد و آن ، مطلبي ديگر را ؛ مي نشينند با هم حرف مي زنند، اما نه اين به حرف آن گوش مي دهد ، نه آن به حرف اين هر يك منتظر است آخرين حرف از دهان ديگري خارج شود تا حرف خود را شروع كند وقتي هم يكي مشغول سخن گفتن است ، ديگري حرفهاي خود را مرتب مي كند و در اين انديشه است كه چه پاسخي بدهد ذهن هيچ كدام متوجه فهميدن حرف ديگري نيست ؛ بلكه فقط به مات كردن طرف مقابل مي انديشد
{ يكي از حاضران } ولي ما مجادله احسن هم داريم
{ دكتر بهشتي } اين را بعداً بحث مي كنيم به هر حال اين چيزي كه الان رواج دارد مجادله بدي است يعني طرفين اصلاً درصدد كاوش از حق و حقيقت نيستند نه اين اميد دارد كه از حرفهاي طرف مقابل حقي برايش روشن شود نه آن اميد دارد و حاضر است به اين ديده بنگرد كه حرفهاي اين طرف ممكن است در جهت فهميدن حق به او كمكي كند هر كدام فكر مي كنند حق همان است كه خودشان فهميده اند ؛ فقط با هم كشتي مي گيرند تا ببينند كدام يك ديگري را زمين مي زند اين مي شود مجادله ولي مباحثه اينطور نيست معناي مباحثه اين است كه من فكر مي كنم چيزهايي را فهميده ام و براي شما مي گويم ؛ همچنين فكر مي كنم كه شما هم چيزهايي را فهميده ايد ؛ لذا با دقت به حرف شما گوش مي كنم ، بدان اميد كه از جمع بندي گفته هاي خودم و گفته هاي شما مطلب كاملتر و جامعتري به دست آيد سير مباحثه عبارت است از اثبات من حرفي دارم و حرفم را ثابت و درست مي دانم آن را براي شما به صورت يك اثبات بيان مي كنم شما اگر حرف من را قبول داشته باشيد آن را تأييد مي كنيد و مباحثه پايان مي يابد ؛ اما اگر شروع كرديد به حرف زدن معنايش اين است كه يا تمام حرف من يا بخشي از آن را قبول نداريد ؛ بنابراين حرف من را نفي مي كنيد ـ يا به صورت كامل يا به صورت ناقص اما اگر مباحثه باشد و نه مجادله ، اثبات من و نفي شما بايد به نتيجه سومي برسد كه كمالات حرف من را دارد ، كمالات حرف شما را نيز دارد و نسبت به هر دو ، كاملتر و جامعتر است حتي به تعبير دقيقتر ، لازم نيست شما حتماً حرف من را نفي كنيد ؛ بلكه در مقابل آن نظر خودتان را بيان مي كنيد ، و قصد هر دوي ما نيز اين است كه با اين گفت و شنود به يك نتيجه گيري برسيم كه علي القاعده بايد كاملتر از حرف من و كاملتر از حرف شما باشد اين معناي مباحثه است از اين رو بايد در هر مباحثه اي به جمع بندي كاملتري رسيد كه عصاره و فشرده نظرات طرفين است البته معمولاً مباحثه ها به اينجا خاتمه نمي يابد ، بلكه پس از اين جمع بندي نيز يكي از طرفين همين جمع بندي را آغازي براي ادامه بحث قرار مي دهد پس از آن ديگري دو مرتبه مطلب تازه اي را مي گويد و اين جريان همين طور ادامه پيدا مي كند گاه در بحث و گفتگويي يك ساعته يا دو ساعته ، مي بينيد طرفين چندين بار به جمع بندي هاي متعدد مي رسند و همان را نقطه شروع جديدي براي بحث قرار مي دهند در اين حال طرفين دائماً مشغول ديالكتيك هستند براي اين مطلب به اين سادگي ، در زبانهاي فرنگي هم اصطلاحاتي وجود دارد ما در اينجا اصطلاحات آنان را نيز جهت آشنايي ذكر مي كنيم و معادلهاي فارسي آنها را هم مي آوريم