شیخ فضل ‏الله نوری

علی محمد بشارتی

نسخه متنی -صفحه : 15/ 11
نمايش فراداده

اعدام شيخ فضل‏اللّه

عصر روز 13 رجب 1327 هجري قمري شيخ فضل‏اللّه نوري را به ميدان توپخانه آوردند و در برابر چشمان هزاران نفر از مردم كه بسياري آشكارا اشك مي‏ريختند او را حاضر براي اعدام كردند. گروهي از مردم شديداً عصباني و ناراحت بودند اما جرات نمي‏كردند واكنشي از خود بروز دهند. برعكس گروهي از ارازل و اوباش كه به شدت از طرف مخالفين شيخ تحريك مي‏شدند مدام كف مي‏زدند.

رهبر اين گروه خيره و گستاخ، يپرم خان ارمني، رئيس شهرباني بود. وي مردم را تحريك مي‏كرد تا بر عليه شيخ فضل‏اللّه شعار بدهند. او از ترس اينكه مردم بساط آنها را بر هم نزنند مرتباً شعار مي‏داد و اوباش را تحريك مي‏كرد تا كف بزنند و هورا را بكشند.

شيخ را در كنار طناب دار آوردند. يكي از رجال كشور با عجله خود را به شيخ رساند و گفت اگر همين حالا هم شما مشروطه را امضا كني آزاد مي‏شوي!

شيخ در جواب گفت: من هرگز اين مشروطه را امضأ نمي‏كنم.

در اين هنگام عمامه را از سر شيخ برداشتند.

شيخ فضل‏اللّه گفت: اين عمامه را از سر من برداشتند از سر همه برخواهند داشت.

يوسف خان ارمني كه عمامه را از سر شيخ برداشته بود طناب دار را به گردن شيخ انداخت سپس چهارپايه را از زير پاي شيخ كشيد... ديگر همه چيز تمام شد.

تصفيه حساب با روحانيت

بعد از اعدام شيخ فضل‏اللّه نوري هر روز از ارج و منزلت علمأ و روحانيون كاسته شد. ارازل و تبهكاران، هرجا كه سيد و شيخ و خلاصه عمامه به سري مي‏ديدند، اسائه ادب مي‏كردند. خواه اين روحاني طرفدار مشروطه بود و يا مخالفت مشروطه و خواه بي‏طرف. اكنون وقت تصفيه حساب با دين و اسلام و تشيع فرا رسيده بود. انگليس و روس و عثماني كه از عمامه به سرها صدمات زيادي ديده بودند بخصوص انگليس كه از لغو قرارداد "رژي" سخت سرافكنده شده و شكست ذلت‏باري خورده و در كشور و در منطقه بي‏اعتبار شده بود، اينك فرصتي بدستش آمده بود كه از اسلام و روحانيت انتقام بگيرد.