((دوم)) آن كه كسى كه چيزى در اختيار او است بگويد آن چيز نجس است مثلا همسر يا نوكر يا كلفت انسان نسبت به ظرف يا چيزى ديگرى كه در اختيار او است بگويد نجس مىباشد.
((سوم)) آن كه دو مرد عادل بگويند چيزى نجس است، ونيز اگر يك نفر عادل بلكه شخص موثق - اگر چه عادل هم نباشد - بگويد چيزى نجس است، بايد از آن چيز اجتناب كرد.
(مسأله 123) اگر بواسطه ندانستن مسأله نجس بودن و پاك بودن چيزى را نداند، مثلا نداند فضله موش پاك است يا نه، بايد مسأله را بپرسد، ولى اگر با اين كه مسأله را مىداند، در چيزى شك كند كه پاك است يا نه، مثلا شك كند كه آن چيز خون است يا نه، يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان، پاك مىباشد، و وارسى كردن يا پرسيدن لازم نيست.
(مسأله 124) چيز نجسى كه انسان شك دارد پاك شده يا نه، نجس است، و چيز پاك را اگر شك كند نجس شده يا نه، پاك است.
و اگر هم بتواند نجس بودن يا پاك بودن آنرا بفهمد لازم نيست وارسى كند.
(مسأله 125): اگر بداند يكى از دو ظرف يا دو لباسى كه از هر دوى آنها استفاده مىكند نجس شده و نداند كدام است، بايد از هر دو اجتناب كند ولى اگر مثلا نمىداند لباس خودش نجس شده يا لباسى كه از تصرف او خارج بوده ومال ديگرى مىباشد، لازم نيست از لباس خودش اجتناب نمايد.
(مسأله 126) اگر چيز پاك بچيز نجس برسد و هر دو يا يكى از آنها بطورى تر باشد كه ترى يكى بديگرى برسد، چيز پاك نيز نجس مىشود، و همچنين اگر بچيز سومى با همان رطوبت برسد نجسش مىكند، و مشهور فرمودهاند كه متنجس بطور مطلق منجس است، ولى اين حكم در غير واسطه اول محل اشكال است اگر چه بنابر احتياط واجب اجتناب از او لازم است (مثال) در صورتى كه دست راست ببول متنجس شود، آنگاه آن دست با رطوبت با دست چپ ملاقات كند اين ملاقات موجب نجاست دست چپ خواهد بود، واگر دست چپ
بعد از