نكند، زكوة گوسفند حساب مىشود، ولى اگر مقدارى نقره بدهد به زكوتى كه براى گوسفند و طلا بدهكار است، تقسيم مىشود.
مسأله 1955 - اگر كسى را وكيل كند كه زكوة مال او را بدهد چنانچه وكيل وقتى كه زكوة را به فقير مىدهد، از طرف مالك نيت زكوة كند، كافى است.
مسأله 1956 - اگر مالك يا وكيل او بدون قصد قربت زكوة را بهفقير بدهد و پيش از آن كه آن مال از بين برود، خود مالك نيت زكوة كند، زكات حساب مىشود.
مسأله 1957 - موقعى كه گندم و جو را از كاه جدا مىكنند وموقع خشك شدن خرما وانگور، انسان بايد زكوة را به فقير بدهد، يا از مال خود جدا كند.و زكوة طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه دوازدهم بايد به فقير بدهد، يا از مال خود جدا نمايد.ولى اگر منتظر فقير معينى باشد يا بخواهد به فقيرى بدهد كه از جهتى برترى دارد، مىتواند زكوة را جدا نكند.
مسأله 1958 - بعد از جدا كردن زكوة لازم نيست فورا آن را به مستحق بدهد ولى اگر به كسى كه مىشود زكوة داد دسترسى دارد احتياط مستحب آن است كه دادن زكوة را تأخير نيندازد.
مسأله 1959 - كسى كه مىتواند زكوة را به مستحق برساند اگر ندهد و به واسطه كوتاهى او از بين برود، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 1960 - كسى كه مىتواند زكوة را به مستحق برساند، اگر زكوة را ندهد و بدون آن كه در نگهدارى آن كوتاهى كند از بين برود، چنانچه دادن زكوة را به قدرى تأخير انداخته كه نمىگويند فورا داده است، بايد عوض آن را بدهد و اگر به اين مقدار تأخير نينداخته مثلا دو سه ساعت تأخير انداخته ودر همان دو سه ساعت تلف شده در صورتى كه مستحق حاضر نبوده چيزى بر او واجب نيست و اگر مستحق حاضر بوده، بنابر احتياط واجب بايد عوض آن را بدهد.