توضیح المسائل

محمد فاضل لنکرانی

نسخه متنی -صفحه : 188/ 118
نمايش فراداده

[ 351 ] منفعتهاى ديگر كسب او از مخارج سالش زيادتر باشد.

مسأله 1889 - اگر انسان بدون قصد اين كه چيزى از دريا بيرون آورد در دريا فرو رود واتفاقا جواهرى بدستش آيد در صورتى كه قصد كند آن چيز ملكش باشد بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1890 - اگر انسان در دريا فرو رود وحيوانى را بيرون آورد ودر شكم آن جواهرى پيدا كند كه قيمتش هيجده نخود طلا يا بيشتر باشد چنانچه آن حيوان مانند صدف باشد كه نوعا در شكمش جواهر است بايد خمس آن را بدهد واگر آن حيوان اتفاقا آن جواهر را بلعيده باشد، احتياط واجب پرداختن خمس آن است.

مسأله 1891 - اگر در رودخانه‌هاى بزرگ مانند دجله وفرات فرو رود و جواهرى بيرون آورد، چنانچه در آن رودخانه جواهر عمل آيد بايد خمس آن را بدهد.

مسأله 1892 - اگر در آب فرو رود ومقدارى عنبر بيرون آورد كه قيمت آن (18) نخود طلا يا بيشتر باشد بايد خمس آن را بدهد، وچنانچه از روى آب يا از كنار دريا بدست آورد اگر قيمت آن به مقدار (18) نخود طلا هم نرسد، بنابر احتياط خمس آن واجب است.

مسأله 1893 - كسى كه كسبش غواصى يا بيرون آوردن معدن است اگر خمس آنها را بدهد وچيزى از مخارج سالش زياد بيايد، لازم نيست دوباره خمس آن را بدهد.

مسأله 1894 - اگر بچه‌اى معدنى را بيرون آورد، يا مال حلال مخلوط به حرام داشته باشد، يا گنجى پيدا كند، يا بواسطه فرو رفتن در دريا جواهرى بيرون آورد ولى او بايد خمس آنها را بدهد. [ 352 ] 6 - غنيمت

مسأله 1895 - چون مباحث غنيمت به زمان حضور امام عليه السلام اختصاص دارد، از آوردن آن خوددارى مى شود.

7 - زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد

مسأله 1896 - اگر كافر ذمى زمينى را از مسلمان بخرد، بايد خمس آن را از همان زمين بدهد.

واگر پول آن را هم بدهد اشكال ندارد (ولى اگر غير از پول چيز ديگر بدهد بايد باذن مجتهد جامع الشرائط باشد)، ونيز اگر خانه ودكان و مانند اينها را از مسلمان بخرد چنانچه زمين آن را جداگانه قيمت كنند وبفروشند بايد خمس زمين آن را بدهد واگر خانه ودكان را رويهم بفروشند وزمين به تبع آن منتقل شود خمس زمين واجب نيست.

در دادن اين خمس قصد قربت لازم نيست، بلكه مجتهد جامع الشرائط هم كه خمس را از او مى گيرد لازم نيست قصد قربت نمايد.

مسأله 1897 - اگر كافر ذمى زمينى را كه از مسلمان خريده به مسلمان ديگرى هم بفروشد، بايد كافر ذمى خمس آن را بدهد ونيز اگر بميرد ومسلمانى آن زمين را از او ارث ببرد، بايد خمس آن را از همان زمين، يا از مال ديگرش بدهند.

مسأله 1898 - اگر كافر ذمى موقع خريد زمين شرط كند كه خمس ندهد، يا شرط كند كه فروشنده خمس آن را بدهد شرط او صحيح نيست وبايد خمس را بدهد، ولى اگر شرط كند كه فروشنده مقدار خمس را از طرف او به صاحبان خمس بدهد اشكال ندارد.

مسأله 1899 - اگر مسلمان زمينى را بغير خريد وفروش، ملك كافر ذمى كند وعوض آن را بگيرد مثلا به او صلح نمايد، كافر ذمى بايد خمس آن را بدهد. [ 353 ]

مسأله 1900 - اگر كافر ذمى صغير باشد وولى او زمينى را برايش بخرد يا به ارث به او برسد بر ولى لازم است خمس آن را از همان زمين يا قيمت آن را بپردازد.

مصرف خمس

مسأله 1901 - خمس را بايد دو قسمت كرد: يك قسمت آن سهم سادات است وبنابر احتياط واجب بايد يا به مجتهد جامع الشرايط بدهند يا با اذن او به سيد فقير يا سيد يتيم يا به سيدى كه در سفر درمانده شده بدهند، ونصف ديگر آن سهم امام عليه السلام است كه در اين زمان بايد به مجتهد جامع الشرايط بدهند يا به مصرفى كه او اجازه مى دهد برسانند.

ولى اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدى كه از او تقليد نمى كند بدهد، در صورتى به او اذن داده مى شود كه بداند آن مجتهد ومجتهدى كه از او تقليد مى كند، سهم امام را به يك طور مصرف مى كنند.

مسأله 1902 - سيد يتيمى كه به او خمس مى دهند بايد فقير باشد ولى به سيدى كه در سفر در مانده شده، اگر در وطنش فقير هم نباشد مى شود خمس داد.

مسأله 1903 - به سيدى كه در سفر درمانده شده اگر سفر او سفر معصيت باشد بنابر احتياط واجب نبايد خمس بدهند.

مسأله 1904 - به سيدى كه عادل نيست مى شود خمس داد ولى به‌سيدى كه دوازده امامى نيست نبايد خمس بدهند.

مسأله 1905 - به سيدى كه معصيت كاراست اگر خمس دادن كمك به‌معصيت او باشد، نمى شود خمس داد وبه سيدى هم كه آشكارا معصيت مى كند، اگر چه دادن خمس كمك به معصيت او نباشد، بنا بر احتياط واجب نبايد خمس بدهند.

مسأله 1906 - اگر كسى بگويد: سيدم، نمى شود به او خمس داد مگر آنكه‌دو [ 354 ] نفر عادل، سيد بودن او را تصديق كنند يا در بين مردم بطورى معروف باشد كه انسان يقين يا اطمينان پيدا كند كه سيد است.

مسأله 1907 - بكسى كه در شهر خودش مشهور باشد سيد است، اگر چه انسان به سيد بودن او يقين نداشته