تفسیر آیات حج، سوره بقره، آیه 130 تا 132

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 15/ 9
نمايش فراداده

ـ خودباختگي بزرگترين خسران

اگر در سوره مباركه انعام يا بقره وارد شده است كه اينها خودشان سرمايه خودشان را باختند ناظر به همين قسمت است در سوره انعام فرمود: اينها خودشان را به خسارت دادند. آيه 20 سوره انعام اين‌چنين است كه (الذين آتيناهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم الذين خسروا أنفسهم)24؛ اينها خودشان را باختند ممكن است يك تاجر ورشكست شود بعد جبران كند، چون مال است كه باخته است مال قابل تحصيل است. ولي اگر خود را باخت، آنگاه خود را با چه چيز جبران كند؟ اين است كه هيچ راهي براي ترميم نفس نيست. اگر كسي خود را گم كرد، آنگاه چه وسيله‌اي براي ترميم و جبران دارد؟ يك وقت انسان متاع را گم مي‌كند با چراغ پيدا مي‌كند. يك وقت چراغ را گم مي‌كند، خب اگر چراغ را گم كرد با چه وسيله‌اي پيدا كند؟ لذا فرمود: اگر كسي خود را گم كرد ديگر زنده نخواهد شد، فرمود: (خسروا أنفسهم). اين درباره خصوص كفار و منافقين است: (الذين خسروا أنفسهم). لذا مي‌فرمايد: (فهم لايؤمنون)25؛ ديگر اهل ايمان نيستند. مثل اينكه انسان چراغ خود را خاموش بكند و چراغ خود را گم بكند. لذا با ضرس قاطع فرمود: (فهم لايؤمنون).

ـ خود باختگي مانعي براي ايمان آوردن

چه اينكه به نوح(سلام الله عليه) با ضرس قاطع فرمود كه اينها ايمان نمي‌آورند نوح هم طبق اين علم غيب عرض كرد: خدايا! اينها ديگر ايمان‌آور نيستند: (وَ لا يلدوا إلاّ فاجراً كفّارا)26؛ اينها هر چه متولد كنند مثل خود، كافر به بار مي‌آورند. اين را اين نبيّ الهي ديد؛ ديد اين قوم كه نُه قرن و نيم با آنها گفتگو كرد، اينها چراغ را خاموش كردند. خب، اگر چراغ را خاموش بكنند با چه وسيله راه را ببينند؟ لذا با يك بيان قاطعي نوح به خداي سبحان عرض كرد: پروردگارا! اينها ديگر ايمان نمي‌آورند. مثل اينكه در همين آيه سوره انعام خداي سبحان فرمود: (الذين خسروا أنفسهم فهم لايؤمنون)27؛ ديگر ايمان نمي‌آورند. براي اينكه چندين بار اين چراغ را خواستند خاموش بكنند ما مهلت داديم، عنايت كرديم، روشنش نگه داشتيم تا اين چراغ باشد، ولي اينها عمداً اين چراغ را از دست انداختند و شكستند ديگر (لايؤمنون).

يا در همين سوره مباركه بقره آيه 231 درباره گروهي كه از بعضي از حدود الهي فاصله مي‌گيرند، مي‌فرمايد: (و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه)؛ به خود ستم كرده‌اند. خب، اگر فطرت انسان مظلوم شد و شهوت انسان ظالم شد و اين ظالم آن مظلوم را از پا در آورد، ديگر نوري نيست كه انسان بتواند با آن نور راه را ببيند؛ پس انسان هر چه مي‌كند با خودش مي‌كند و لاغير. (و من يرغب عن ملة إبراهيم إلاّ من سفه نفسه)؛ خودش را تسفيه مي‌كند.