اينجاست كه امام از فرانسه پيغام ميدهند و موضعگيري ميكنند كه "هر ملتي حق دارد خودش تعيين كند سرنوشت خودش را. اين از حقوق بشر است كه در اعلاميه حقوق بشر هم هست... اين ملت ما هم الان همه ايستادهاند و ميخواهند سرنوشت خودشان را تعيين كنند.»9
در همان مكان آبان ماه ميفرمايند «شاه با آراي ملت بايد شاه باشد. وقتي آراي ملت برخلاف شد ديگر شاه نيست. مجلس وقتي آراي ملت نباشد مجلس نيست... شاه مجرم است به حسب قانون اساسي، معزول است به حسب قانون اساسي... نميتواند يك شاهي كه برخلاف مصالح ملت عمل ميكند، برخلاف آن چيزي كه براي آن قانون معين كرده است عمل ميكند، شاه باشد.»10
در همين مقطع است كه امام كلمه دمكراسي را نيز وارد ادبيات انقلاب اسلامي، و اعلان كرد كه «با قيام انقلابي ملت، شاه خواهد رفت و حكومت دمكراسي و جمهوري اسلامي برقرار ميشود. در اين جمهوري، يك مجلس ملي مركب از متخصصين واقعي مردم امور مملكت را اداره خواهند كرد.»11
پس از آن با تأسيس حكومت جمهوري اسلامي ايران نيز امام همچنان بر نقش مردم در حكومت اسلامي پاي ميفشردند. در جايي ميفرمودند: «ما تابع آراء ملت هستيم. ملت ما هر طوري رأي داد ما هم از آنها تبعيت ميكنيم. ما حق نداريم، خداي تبارك و تعالي به ما حق نداده است، پيغمبر اسلام به ما حق نداده است كه ما به ملتمان يك چيزي را تحميل بكنيم.»12
امام در حكم رئيس دولت موقت آوردهاند كه «برحسب حق شرعي و حق قانوني ناشي از آراي اكثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايران كه طي اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع و متعدد در سراسر ايران نسبت به رهبري جنبش ابراز شده... جنابعالي را مأمور تشكيل دولت موقت مينمايم.»13
سرانجام در اين مرحله به استفتاي نمايندگان ولي فقيه در دبيرخانه ائمه جمعه سراسر كشور استناد ميگردد كه پرسيدند: «پس از اهداء سلام و تحيت، در چه صورت فقيه جامعالشرايط بر جامعه اسلامي ولايت دارد؟»