حيواني ميل به آن هم دارد، اما تصميم بر خوردن نميگيرد. انتخاب حق انسان است، لذا به هر «فاعل ارادي» نميگويند، مختار. حيوان مختار نيست؛ زيرا تك انگيزه است. بر اساس غريزه مجبور است اقدام كند. اما انسان چنين نيست. انتخاب، خصيصة انسان است. كساني كه دنبال ارسطوئيها رفتهاند اين را درست درك نكردهاند. در مقدمات افعال انسان، چيزي به نام تصميمگيري و انتخاب وجود دارد. گاهي شش ماه فكر ميكند، ولي هنوز تصميم نگرفته است. الان تصميم گرفته كه با كارواني شش ماه ديگر به مكه يا كربلا برود. يا چند سال ديگر برود؛ يعني الان تصميم ميگيرد و فعل چند سال ديگر انجام ميگيرد. اسفار و ارسطوئيان به اين توجه نكرده اند كه انتخاب و تصميم گيري در انسان، چيزي غير از اراده است. در انسان قبل از «اراده تحريك عضلات»، مسئله انتخاب و تصميمگيري، وجود دارد.
به عبارت ديگر، اراده دو نوع است: يكي آنچه علت ايجاد عمل خارجي بوده و ملازم با تحريك عضلات است، كه آنرا، ارادة محرك عضلات گويند. ارادة ديگري هم داريم كه قبل از آن است كه «تصميمگيري و انتخاب» ميباشد.
امام كاظم عليه السلام ميفرمايد:
خداوند دو اراده دارد: 1 - اراده حتم و 2 - اراده عزم(1).
انسان هم كه فاعل مختار است، دو اراده دارد: يکي اراده به معني تحريک عضلات يا «ايجاد و اجراء،» و ديگري،
1. اصول كافي، باب مشية، ونيز اصول كافي، كتاب التوحيد، باب المشية والاراده، حديث 4.