«اراده خداوند» در ربط حادث به قديم و ربط واحد به كثير
اين بحث در مورد اراده خداوند و محل لغزش قدمهاي بزرگان از فلاسفه است. فقط پيامبران و خاتم آنها و آل او و كساني كه كامل از آنان پيروي كنند، در اين بحث ثابت قدم هستند و به انحراف در عقيده نيافتادهاند.مؤلف اسفار(1) در اين بحث گفته بود: اراده «فاعل مختار» به جبر منتهي ميشود. توضيح داديم و گفتيم بعضي از مقدمات اراده، قطعا جبري است؛ مثل اين كه بوي چيزي به ما ميخورد، يا چشم ما چيزي را ميبيند، يا منفعت آن را تصور مينمايد و.... مواردي از اينها در اختيار ما نيست؛ بلكه همين كه چشم ما آن را ديد تصور آن، تصور فايده آن، و... براي ما محقق ميشود. ولي سخن صاحب اسفار درست نيست كه يا همه مقدمات اختياري است، يا همه غير اختيار. بلكه تصميم گيري در اختيار ما است؛ گرچه تصور يا تصديق بعضي از مقدمات در اختيار ما نباشد. حيوان به دنبال غريزه ميرود، مانند الاغ مشهدي حسن. او در حالي كه بر الاغ خود سوار بود، به شهر تهران رفت و در خيابان مشغول تماشاي مناظر شهر بود كه به جلو مغازه تره بار فروشي رسيد. الاغ مشغول خوردن سبزيها و ميوهها شد؛ اما مشهدي حسن از آنها نميخورد؛ زيرا الاغ تا ببيند، طبق غريزه ميخورد؛ اما انسان اينگونه نيست. ميبيند و طبق غريزه1. اسفار، ج 4، قسمت مقولات، مقوله كيف نفساني، ص 114.2. اسفار، ج 4، قسمت مقولات، مقوله كيف نفساني، ص 114.