پيش فرض سوم:آيا بشر به شناخت خدا و دين، نيازمند است؟
(اين پيش فرض در دست اصلاح و تكميل است)مقدمه
در بحث هاي گذشته روشن شد که قبل از آنکه ما وارد بحث اثبات خدا بشويم سه مقدمه را بايد بحث کنيم.1ـ اول «مقدمات تصوري» را درباره مفهوم تصوري «کلمه خدا» زيرا قبل از هر بحثي، اول بايد موضوع بحث کاملا روشن شود در بحث هاي بعدي نسبت به اثبات وجود يا عدم «موضوع معلوم» بايد ديد که چه چيزي، اثبات يا نفي ميشود. زيرا چه بسا بن بست ها بخاطر غلط تفسير کردن «مفهوم موضوع» است و در مورد بحث ما، خدائي را که ما ميخواهيم اثبات کنيم مقصود ما از «کلمه خدا»، چي است؟ و کي است؟چه بسا تصوراتي خطا، درباره خدا، مفهوم خدا را مفهومي متناقض بالذات نشان ميدهد. آنطور که بعضي همچون سارتر مدعي چنين تناقضي در ذات خدا شده اند بخاطر تصور غلطي که از مفهوم خدا دارند. و همچنين در مفهوم اي از خدا در فلسفه ارسطويي و افلاطوني كه به چنين تناقضي برخورد ميکنيم.اينجاست که قبل از اثبات وجود خدا بايد روشن شود آيا مفهومي از خدا هست که بدون تناقض باشد و وجود آن محال نباشد و نيز چنين مفهومي «بدون تناقض در درون»، آيا ميتواند حاکي از واقع باشد و موهوم محض نباشد که ما در پيشفرض اول، وجود چنين مفهومي از خدا (که بدون تناقض است و نيز ميتواند حاکي از واقع باشد) را بيان کرديم.2ـ در «پيشفرض دوم» که از «مقدمات تصديقيه» است «قانون عليتي عقلي» که بتوان با آن، وجود موجودي غير مادي و نامحسوس را اثبات کرد روشن شد در