نقد - علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
واحد به کثير پيش پيروان ارسطو پيش آمد و پيش خود انديشيدند که بنابر لزوم سنخيت ميان علت و معلول و قاعده الواحد، چگونه اين مخلوقات کثيره و متضاد ممکن است از مبدأ واحدي پديد آمده باشند ولي مشاهده کردند که خود اثولوجيا با نسبت داده پيدايش کثير به معلول اول يا معلول هاي (با واسطه) بعدي خداوند، آن را حل کرده است بدين صورت که خدا تنها يک صادر دارد اما معلول اول خدا که عقل باشد، نفس را آفريد و نفس، جهان طبيعت کثيره را آفريد که مجموعاً سه قديم در پيدايش جهان داشتند که اين فرضيه قدماي ثلاثه پيش مسيحيان که معتقد به اقانيم ثلاثه بودند مورد پسند آمد و ديگران و من جمله مسلمانان اين فلسفه را چون مبدأ نخستين جهان را واحد ميداند پسنديدند ولي به تعداد عقول همچون تعداد افلاک نه گانه، را افزودند که آخرين آنها عقل فعال را خلق کرده که عقل فعال خالق جهان طبيعت و ماده است به خيال ساده خودشان.1- اسفاد- جلد ششم- موقف ثالث- فصل سوم صفحه 178.مرحوم ملاصدرا:« فانه مقتض بذاته للصادر الاول و بتوسطه للثاني و بتوسطهما للثالث و هکذا الي آخر الموجودات.....»
- نهاية الحکمة - مرحله ثانيه عشر- فصل بيستم مرحوم علامه طباطبايي:« لما کان الواجب تعالي واحداً بسيطا من کل وجه.لايفيض الّا وجوداً واحداً بسيطا».نقد
در حالي که چنانچه ما سابقاً توضيح داديم بنابر عليت تجربي نزد ارسطو