پيش فرض اول: مقدمات تصوريه
پيش فرض هاي اثبات خدا
شيوه گذشتگان در بحث كلام، اين بود كه آن را با اثبات خدا شروع مينمودند. اثبات خدا را بحث و قدم اول در عقايد ميدانستند. اما الان چنين نيست؛ از آنجا که پيشفرضهاي اثبات خدا را زير سئوال بردهاند، بيان و اثبات پيشفرضها، قدم اول است. تا پيش فرضهارا اثبات نكنيم، نميتوانيم وارد بحث اثبات خدا شويم.اولين پيشفرض
مقدمات تصوريه (امكان تصور خدا و اينكه كدام مفهوم خدا، بدون تناقض و حاكي از واقعيت است):الف: امكان تصور خدا
1- گروهي گفتهاند كلمه <خدا> يعني چه؟ هابز(1) در قرن 17 گفته است «خدا1- تامس هابز در سال 1588 متولد شد. پدرش كشيش بود. هابز علاقه به رياضيات داشت؛ اما نتوانست به حد دكارت برسد، تا اين كه در ميانسالي پاي او به فلسفه باز شد. اينجا بود كه انديشه يك دستگاه فلسفي را در خيال خود بست و آن را در سه بخش عرضه داشت. او در زمستان 1679 در نود و يك سالگي مرد. هابز تجربهگرا به شمار ميرفت و فلسفه را مانع الهيات ميدانست. او نميگويد خدا نيست؛ بلكه ميگويد: «خدا موضوع فلسفه نيست». در نظر او، حصول «تصور امر نامتناهي و نامادي»، ممتنع است؛ زيرا هر چه تخيل ميكنيم، متناهي است. او ميگويد: كلماتي كه از آنها چيزي جز صوتشان برايمان تصور?پذير نيست، كلماتي هستند كه آنها را محال، بيمعني و لغو ميناميم. از اين رو اگر كسي با من سخن از چهار گوشه مدور. .. يا جوهر نامادي... بگويد، نميگويم او بر خطا است؛ بلكه ميگويم كلماتش عاري از معني يا محالند (لو ياتان) .كاپلستون ميگويد: نميتوان با دلي آسوده به حق نتيجه گرفت كه هابز ملحد است. هابز بر
فهمناپذيري خدا تاكيد ميورزد. وي ميگويد خدا فهمناپذير است.