نکته سوم
در ديدگاه تنگ نظرانه فرويد، راجع به ايمان به آخرت، منحصر کردن توجه اش «تنها به بهشت» بود در حاليکه در اعتقاد اديان به آخرت تنها «بهشت» مطرح نيست بلکه در اعتقاد به آخرت «اعتقاد به جهنم»، هم هست که خواب خوش مومنان را چه بسا از چشم هايشان ميگيرد و آنها را در اعتقاد به آخرت تنها به فکر خوش آن جهاني نمياندازد بالاخص آنکه نسبت به اين دنيا هم در نهي از هوسراني ها و خودخواهي هاي مفرط و نابجا و نيز در امر به تکاليف وجوبي زحمت و رنج پيروي از اين اوامر و نواحي را هم به زحمت هاي موجود اين جهاني انسان ميافزايد و چه بسا افرادي بخاطر همين رنج هاي اضافي تکاليف اديان، از ايمان آوردن به آنها سرپيچي ميکنند و يا به معصيت کاري متهم ميشوند و ترس از عذاب آن جهاني به ترس هاي اين جهاني شان اضافه ميشود؛ همه اينها، چيزهائي است که آقاي فرويد از توجه به آنها غفلت کرده است و لذا انگيزه پيروان دين را تنها انگيزه خوش طلبي و دوري از ترس و خطر دانسته است و اين قضاوتي کاملاً کوته نظرانه و کودکانه است علاوه بر آنکه در شناخت دين بيشتر بايد توجه را به انگيزه «آورندگان دين»، جلب نمود و «انگيزه اي که آورندگان» دين از اين وضع تکاليف بر بشريت داشته اند همچنانکه «انگيزه مردم» در اطاعت از قوانين دولت، دوري از، خطر مجازات شکستن قانون است يعني «انگيزه مردم» در پيروي از قوانين اقتصادي و سياسي دولت، «منافع شخصي و دفع خطر مجازات» است اما انگيزه واضعين اين قوانين ميتواند چيز ديگري باشد مثلحفظ نظم و امنيت در جامعه يا بهبود زندگي اقتصادي مردم همچنين «انگيزه واضعين دين» ميتواند غير از «انگيزه پيروان» دين باشد و براي شناخت بهتر دين، بهتر است به «انگيزه واضعين دين» توجه کرد تا «انگيزه پيروان دين».