مقدمه استاد
انسان به علوم مختلفي نياز دارد و آگاهي از اين علوم هم، راههاي مختلف دارد هر علمي اگر از راه مناسب و صحيح خود به دست نيايد، نه تنها انسان را به نتيجه نميرساند، بلكه او را دچار حيراني ميكند. براي آگاهي از زبانها بايد به اهل آن زبان مراجعه نمود. هيچگاه با نشستن و فكر كردن و برهان عقلي، معناي لغات به دست نميآيد؛ چنانكه براي آگاهي از امور مربوط به گذشتگان بايد به گزارشهاي معتبر تاريخي توجه نمود و راه نقل معتبر را پيمود. در مباحث تجربي هم بايد تنها به تجربه روي آورد. همچنين در مباحث عقلي و فلسفه نيز، بايد از استدلال عقلي بهره گرفت.با توجه به اين مقدمه، موضوع بحث ما كه فعلا «پيشفرضهاي اثبات خدا»، است، نيز بحثي كلامي(1) و فلسفي(2) بوده و روش آن، عقلي است. پس ما در اين مباحث، تابع عقل هستيم. بنابراين، اگر فيلسوفي بي دين، برهان يا سخن عقلپذير، ارائه دهد از او ميپذيريم. اگر دانشمندي مؤمن و بسيار با تقوي، نيز مطلبي را بيان كرده باشد كه دليلي عقلي برصحت آن نداشته باشيم، يا دليل عقلي بر خلاف آن باشد، با رعايت احترام، آن را نخواهيم پذيرفت. لذا نقد كلام فيلسوفان مؤمن،
مخالفت با فلسفه يا مخالفت با مسلمين، تلقي نگردد و پذيرش كلام حق از غير مؤمن نيز به معناي تأييد
1- كلامي است چون مربوط به خداشناسي است.2- فلسفي است چون تنها بر اساس تعقل، انجام ميگيرد.