چرا ارسطوئيان در ربط حادث به قديم در ماندهاند؟
بر اساس نظر ارسطوئيان، «سنخيت تمام علتها با معلول خود»، از لوازم عليت است، چه در «علل طبيعي و در حيوانات» و چه در فاعل مختار، تعميم لزوم سنخيت حتي در فاعل مختار، سبب شده است كه در مورد خدا، به مشكلي جدي برخورد كنند، تحت عنوان مشكل «ربط حادث به قديم» بر اين اساس، «خداي قديم» و واجب بالذات، با تعميم قانون سنخيت، چگونه ميتواند براي «موجود حادث» علت باشد؟ يا چگونه از علتي واحد و ثابت، افعال كثير و متغير، به وجود ميآيد؟ در حالي كه علت تامة (بهنظر ارسطوئيان) حتي اگر فاعل مختار باشد، با معلول خود همزمان و همسنخ و در وحدت و كثرت، مثل هم هستند. در نزد ارسطوئيان يك مريد بسيط بيش از يك مراد نميتواند داشته باشد.با طرح عقل اول و دوم و غيره هم كه ميخواهند اين مشكل را حلّ كنند، باز درست نميشود كه، قبلا بيان شد. «ملاصدرا»، در «ربط حوادث، بهخدا» ميگويد: عقلها در آن در ماندهاند، ولي «بهترين جواب اين است» كه بگوييم: «افلاك علتهاي حوادثاند». حركت فلك كه شب و روز و ماه و سال را بهوجود ميآورد، و گذشت شب و روز كه حوادث روي زمين را به وجود آورده است، علتهاي حوادث شبانه و روز است. پس مبدء تمام1. اصول فلسفه و روش رئاليسم علامه طباطبايي، جلد چهارم، چاپ هفتم، 1377، ص 156، پيشرفت تازه علوم اين بساط را برچيده و بساط تازه گسترده است 1. چهار عنصر كهنه تجزيه شده 2. افلاكي در وجود نبوده و حركتهاي مشهود آسماني بيشترشان از آن زمين بوده و. ..