4ـ آيا خدا، داخل زمان و مکان جهان است
زيرا اگر فوق زمان و مکان جهان باشد از داخل جهان بي خبر است و نيز نميتواند تغييراتي را در داخل جهان ايجاد کند:اين نظريه، ديدگاه بعضي همچون جانتزن، لوکاس، ولترستروف و سوئن برن است.(1)ريچارد سورابجي: (کتاب فلسفه دين در قرن بيستم تاليف چارلز تاليا فرّو ترجمه رحمتي صفحه 268) «زيرا اگر او (= خدا) جايگاهي در زمان ندارد، نميتواند به هيچ قضيه اي که داراي وجه زماني است مانند اينکه امروز حادثه اي براي نيروي دريائي روي خواهد داد علم داشته باشد زيرا کسي که اين انديشه را در سر دارد، بايد آن نبرد را متاخر از انديشه اش، تصور کند و حال آنکه بنابر ديدگاه حاضر، افکار خدا در زمان نيستند.خدا در بهترين حالت به اين قضيه بي زمان که (به صورتي بي زمان) نبردي دريائي در فلان و بهمان تاريخ، موجود است علم دارد و استدلال اين بود که اين قضيه با قضيهاي زمان دار، متفاوت است اگر او نتواند بداند که اينک گنجشکي به زمين ميافتد نميتواند بداند که اين گنجشک اينک نيازمند توجه و مراقبت اوست. به علاوه نميتواند بداند که چه موقع بايد در امور بشري مداخله کند؛ براي مثال، چه موقع فرزندش را به ميان آنها بفرستد.»1. کتاب فلسفه دين در قرن بيستم ترجمه رحمتي صفحه274.