نظريه اول ارسطوئيان
1- خدا هدف ندارد، بدين معني، كه ميگويند: مخلوق لازمة وجود خدا است. (3)نقد
اين كه معلولي لازمه علت باشد، در موجودات طبيعي بدون شعور فقط صحيح است؛ مثل آتش كه در وجود خارجي با گرما ملازم است يا مانند ماهيت مثلث كه ملازم است با اين كه مجموع زواياي داخلي آن، 180 درجه باشد؛ اما «فاعل مختار» همچون انسان و خدا، علاوه بر اين كه فاعل علمي و ارادي است، همچنين بر خلاف جانوران و حيوانات، كه مجبور به پيروي غريزه هستند انسان و خدا «فاعل مختار»1- دعاي قنوت نماز عيد فطر: مفاتيح الجنان، در قرآن هم آمده است.2- روايات متواتر در فضائل اهل بيت ونسبت به انبياء سلف، همچنانکه در اصول کافي در قسمت مربوط به حجت و کتب ديگر مثل کتاب مناقب و. .. آمده است. 3- تعليقه مرحوم سبزواري بر «شواهد الربوبيه مرحوم مولف اسفار»، درباره وجود عقول: «موجودة بوجوده، لا بايجاده.» و نيز اسفار، جلد دوم مرحله ششم، فصل سيزدهم، ص 204: «البسيط کانت ذاته محض علة لابصفة زائد او غاية.»ـ و نيز ابن سينا در تعليقات چاپ دفتر تبليغات قم در سال 1379 ـصفحه 59 ـ الباري احدّي الذات و فعله احدّي الذات «ليس لداع و لا قصد» فلا شيء يحصل فيه أثنينيّة و لا کثرة. و صدور الفعل عنه علي سبيل اللزوم.(و نيز در در صفحه 12 مينويسد: فلا يصح ان يکون فعله لغرض) .