حق آزادي
هر كس حق دارد در امور مربوط به خودش هر کاري را بکند، مثلاً ورزش کند، بازي كند و...؛ اما اگر باعث اذيت ديگران شود، عقل ميگويد نکن. حقوق طبيعي يعني هر موضوع و هر ذاتي، يك طبيعتي دارد كه رفتار انسان بايد مناسب آن طبيعت باشد: طبيعت مادري و نوزادي و...؛ يعني عقل با توجه به طبيعت مادر ميگويد. «حق مادر است كه بچه را نگهداري نمايد». حق طبيعي بندگان است كه از راهنمائي خدا استفاده كنند. در حق طبيعي نسبت به انسان و خدا، حق طبيعي خدا (حق ذاتي او نسبت به مخلوقاتش) راهنمايي كردن است. حق طبيعي انسانها نيز گوش كردن و پيروي است. حق طبيعي بين انسانها تساوي است. انسانها در حقوق طبيعي همه با هم مساوي هستند. در برابر غرايز حيواني كه ما را به خواهشهاي حيواني ميكشاند، عقل، انسان را به وظايف و حقوق طبيعي دعوت ميكند؛ لذا پس غرايز را محدود ميكند. عقل يعني عقال، يعني افسار. غرائز را افسار ميكند. تفاوت انسان و حيوان همين1- نهج البلاغه، سيد رضي (ره) .