1 - بايد توجه داشت كه استفاده از قانون عليت غالباً در جائي است كه استقراء نشده است. مواردي را كه هيوم ميگويد بهآن عادت كردهايم، از موارد استقراء شده است. که در حيوان هم عادت به چنين موارد استقراء شده و تكراري وجود دارد. (مثلاً صاحب حيوان هر روز در فلان ساعت به حيوان، علف ميدهد؛ يا انسان بچهاش را شير ميدهد؛) اما اين عادت به مشاهده دو حادثه متوالي، همان «قانون عليتعقلي» نيست كه دانشمندان پيوسته با آن، علل مجهولات جهان را كشف ميكنند و حيوانات از كشف آن عاجزند. نوعاً و غالباً استفاده دانشمندان از قانون عليت، در مواردي رخ ميدهد كه آن علت و معلول، استقراء نشده باشد و براي اولين بار باشد که ديده ميشود، يا براي اولين بار به آن توجه کافي ميشود؛ حتي ممكن است علت هم ديدني نباشد؛ مثل قانون جاذبه كه از افتادن سيب كشف شد؛ يا دانشمندان اتمي که از طريق قانون عليت، به اتم ناديدني پي بردند؛ يا اين كه قبل از ساختن ميكروسكوپ و ديدن ميكروب در ميكروسكوپ، پاستور گفت: جانوران ريزي هستند كه غذاها را فاسد ميكنند. پس پاستور آنچه ديده شدني نبود را بهكمك قانون عليت، کشف کرد اما عادت كه (به مشاهده دو حادثه محسوس و تکراري) در حيوانات و كودكان هم هست چنين نيست، يعني با اين چنين عادتي نميتوان مثلاً اتم و نيروي جاذبه را کشف کرد. عادت در مواردي است كه دو حادثه متوالي تكرار ميشود؛ (همچون شب و روز كه متضادين هستند و علت و معلول هم نيستند؛ يا) همچون حركت دست و نيز حركت