نظام خلقت نزد فلاسفه ارسطوئي
خدا تنها يك معلول بدون واسطه دارد، كه آن عقل است طبق قاعده الواحد و قاعده سنخيت.(1)نقد
اولاً قبول اينكه حتي در فاعل مختار و خدا، علتْ، مسانخ با معلول بايد باشد يعني سنخيّت ميان علّت «قديم» و معلول «حادث» هست، خود، زير پا گذاشتن سنخيت است كه خود آنها مدعي آنند؛ زيرا نزد ارسطوئيان، خدا كه قديم بالذات است سنخيتي با معلول، كه حادث بالذات است ندارد.ثانياً بنابراين تعميم قانون سنخيّت حتي ميان خالق و مخلوق، عقل كه به قول آنها واسطه ميان خدا و مخلوقات مادي است باز چه سنخيتي با خدا و چه سنخيتي با مخلوقات مادي دارد؟اشكال ديگر بر ارسطوئيان
عقل، كارش روشنگري است. قوةاي است در نفس كه انسان را راهنمايي ميكند؛ اما عقل خلق نميكند. كار ايجادي ندارد. امام صادق عليه السلام ميفرمايد: <عقل مثل چراغ است در اتاق>.(2)بعضي مثل فلوطين ميگويند: «خدا عقل اول را آفريد و عقل اول، نفس را آفريد1- «فلا يجوز ان يكون اول الموجودات عنه، وهي المبدعات، كثيرة» ـ از كتاب الهيات شفا، چاپ قاهره سال 1380، مقاله تاسعه، فصل چهار و نيز كتاب اسفار، جلد هفتم، تأليف ملاصدرا، موقف نهم، فصل دوم و از كتاب نهايه الحكمه، تأليف علامه طباطبايي ره،مرحله دوازدهم، فصل بيستم، «ان الواحد لا يصدر عنه الا الواحد. و لما کان الواجب تعالي واحداً بسيطاً من کل وجه... لا يفيض الّا وجوداً واحداً بسيطا، له کل کمال وجودي لمکان المسانخة بين العلة و المعلول».2- بحار الانوار، باب عقل. ج جلد اول